گاهی باید رفت.باید پرواز کرد به ژرفای وجود خود.باید دلت را برداری و بغض های در گلو مانده را فرو خوری.باید دیوانگی راتجربه کنی تا دیوانه اش نکنی.
گاهی باید سکوت کنی و در عمق وجودت فریاد بکشی و اشک بریزی.و لبخند بزنی به کودکی که در عمق نگاهت چیزی را حس کرده و به تو خیره مانده.
میسوزی ومیسوزی ومیسوزی ولی دم نمیزنی.از اتش درون شعله ور شدی دم نمیزنی.سکوت, سکوت تورا خواهد کشت.نگاهت به هرچیزی خیره میماند و زمان از ذهنت فرار میکند.غرق میشوی در دریای خلسه ی بی امتداد.
فاطمه نیکوکاران
شعر نو...برچسب : گاهی باید رفت,گاهی باید رفت تا بدانند,گاهی بايد رفت,گاهی باید رفت تا,گاهی باید رفت و,گاهي بايد رفت تا,گاهی باید رفت و رها کرد,گاهی باید رفت شعر,شعر نو گاهی باید رفت,گاهی وقتا باید رفت, نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 511