شب چراغ

ساخت وبلاگ
شب چراغ

ماه من امشب چرا در برکه ام تصویر نیست
آن نگاه شب چراغت نازنین درگیر نیست

وقت خواب نرگسانت استخوانم گُر گرفت
چشم های عاشق من درخور تحقیر نیست

یادم آوردی درون کوچه های شب زده
می سرودم خاطراتم را دگر تحریر نیست

سال ها چشمم به درها دوختم از انتظار
گرچه میدانستی امروز دردلم تاخیر نیست

فال تو من بودم و فنجان گواهی می دهد
گفتی امّا بی سبب فال مرا تفسیر نیست

هرغزل چشمی که آمد سبز شد آن شب چراغ
آن دو چشم مهوشت این گونه بی تقصیر نیست

میرود نسرین از این شهر هیاهو و هوس
بر سر این سرنوشت شوم من تدبیر نیست

نسرین حسینی
29/1/98

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 329 تاريخ : دوشنبه 2 ارديبهشت 1398 ساعت: 15:42