اتاق گفتگو 1- آیا خواندن شعر نیما سخت است و اگر هست چرا ؟

ساخت وبلاگ
اتاق گفتگو 1- آیا خواندن شعر نیما سخت است و اگر هست چرا ؟ اتاق گفتگو :
سلام دوستان و همراهان ، اساتید و سروران گرامی ام

در پای شعر اخیرم به بهانه ی 21 آبان ماه زادروز نیما یوشیج، در پاسخ پیام های دوستان اشعاری از نیما را گذاشته بودم. گفتگویی در این میان شکل گرفت که شامل پرسش و پاسخ زیر بود :

استاد نصرتی راد -چرا خواندن نیما سخت است ؟
نوری-این پرسش دارای پیش فرضی است که خواندن نیما سخت است اما اگر شما اجازه دهید این را در فضای عمومی به بحث بگذاریم.

به عنوان اولین مخاطب این پرسش ، صرف نظر از این که پیش فرض را می پذیرم یا نه ؛ می توانم به عوامل زیر به عنوان ویژگی های شعر نیما اشاره کنم:

شعر نیما یک شعر سمبلیک و نمادین است و چهار مولفه نمادهای اساطیری، طبیعت،نام آواها و نمادهای انسانی وظیفه مفهوم سازی و پردازش معنا را در شعر نیما به عهده دارند.
هر کدام از این مولفه ها خود اجزای ریزتری دارند مثلا نمادهای طبیعت را می توان شامل مجموعه ای از نمادهای زمان ، مکان ، جانوران ، گیاهان ، کوهها و دره ها و عناصر اربعه به ویژه آب و باد دانست. همچنین زمان در شعر نیما شامل شب، صبح، بهار،پاییز و زمستان است و این نمادها کاملا حاصل پیوند درونی شاعر با زادگاه خودش است و بنابراین بومی و محلی است لذا ممکن است پیوند نمادها در ذهن خواننده غیر بومی کمی سخت باشد.
همچنین در مولفه نمادهای انسانی، نیما از نمادهای معروف و متداول ادبیات استفاده چندانی نمی کند بعنوان مثال او از همه پیامبران از دانیال نبی بهره برده و از میان همه پادشاهان از دارا . در واقع نیما به سراغ مردم عصر خود رفته.بعنوان مثال آهنگر ، مانلی، مرد جولایی ، زن هر جایی ، همسایه و ... . باز هم عنصر بومی بودن را در نمادهای انسانی نیما می توان دید.
در مولفه نمادهای اساطیری هم ما خیلی اساطیر آشنا نمی بینیم و نیما در شعر خود دست به اسطوره سازی می زند. او گاهی به چیزهای واقعی مانند مرغانی مثل داروگ و توکا خاصیت جادویی و فرا واقعی می بخشدو از این اسطوره خودساخته بعنوان یک عنصر سمبولیک استفاده می کند.
او حتی از صداهای طبیعی اشیا و محیط پیرامون خود بعنوان عنصری نمادین استفاده کرده که چندان مسبوق به سابقه نبوده و شاید خواننده به دلیل نبود ذهنیت با این نمادها دیرتر ارتباط برقرار کند . شاید هم بر عکس به خاطر طبیعی بودن این نام آواها زودتر از نمادهای دیگر آن را بپذیرد. مثلا صدای ناقوس در : دینگ دانگ / این چه صداست / کی مرده ؟ کی به جاست؟
در کنار نمادها ؛ کنایات ، استعارات و تمثیل ها را هم می توان از تکنیک های بیانی پر کاربرد در شعر نیما دانست .

مساله دیگر در شعر نیما این است که بیشتر از ساخت های دستوری در فرایند معناسازی استفاده می کند که پرکاربردترین آن ها صفات و عبارات صفتی و قیدی است . نیما به طور کلی یک شاعر صفت ساز است و بیشتر این صفات تازه هم ریشه درتخیلات شاعر و محیط پیرامون وی دارند. عنصر خیال در شعر نیما یک عنصر شاخص است که با صفات، جملات توصیفی ، مسندهای صفتی و فعل های تصویری به آن پرداخته می شود. همچنین نقش قیود بخصوص قیود پیاپی را نمی توان در این زمینه نادیده گرفت.

بر اساس آن چه به اختصار مرور شد شاید بتوان گفت تکنیک های خاص و منحصر به خود نیما که جنبه های ابتکاری داشتند ونیز اتصالات ذهنی عناصر شعر به زادگاه ؛ شاید بتواند به نفع این پیش فرض باشد که خواندن شعر نیما به خصوص برای خواننده غیر بومی سخت است.

نظر شما در رابطه با این سوال و پیش فرض آن چیست ؟

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 199 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 22:17