شعر بنام بخوانیم یا به نام؟

ساخت وبلاگ

<a href='http://shereno.niloblog.com/p/581'>شعر</a> بنام بخوانیم یا به نام؟ سلام

در همین یکی دو روز، ده ها شعر خواندم.بار دیگر بگویم: شعر

برای نمونه دو سه شعر مثال بزنم.
و . . . خود می دانید چه می خواهم بگویم که نمی گویم.
.

تا آمدى به شهر كبوتر زياد شد
ليلا فقط تو بودى و دلبر زياد شد

با چادرِ نماز كه از كوچه رد شدى
تسبيح و مُهر و رونقِ منبر زياد شد

بادى وزيد و شالِ تو افتاد و سوژه شد
از فرطِ شعر ، قحطىِ دفتر زياد شد

وقتى دو بيت خواندى از اشعار مولوى
ميخانه پا گرفت، سركه و ساغر زياد شد

يلدا گذشت و اوّلِ دى در تمامِ شهر
ديوانِ حافظِ شوريده سر زياد شد

آيينه اى كتيبه اى از مِس كه خواستى
بازارِ زَر پُلُمپ گشته و مِسگر زياد شد

بهرِ تصاحُبِ قلبِ تو جنگ در گرفت
آمار قتل و مصرفِ خنجر زياد شد

وقتى بجاى قلم تو خريدى دوات و پَر
خودكار كم نبود ولى پَر زياد شد

جايى براى عشق بازى ديوانه ها نبود
يك هفته بعد، كوچه و معبَر زياد شد

قبل از تو گُل نبود ولى چون تو آمدى
دركوچه هاى شهر سَرْو وصنوبر زياد شد

قبل از تو شهر، غيرِ گداخانه اى نبود
دادى چو خُمس ، قومِ توانگر زياد شد

فرداى آن شبى كه تو مخفى گريختى
با اينكه خير بود ولى شر زياد شد

#مهدى_خداپرست

کجایِ مصرع آخِر، نوشت باران را ؟!!
غروب زخمی شهر و سکوت آبان را

نگاه کرد خودش را درون آینه باز
دوباره بست کمی چشم های حیران را

بلند شد... همه جا را نگاه کرد و نشست
کِشید روی سرش، دست های بی جان را

وزید بوی تنش، روی پرده ها انگار!!
گرفت بغض غریبی، گلوی گلدان را

و باز می زنی از شعرهای من بیرون
برای آنکه نخوانی، غم زمستان را...

هوا، هوایِ تو بود و غزل بهانه ی من
کمی قَلَم زدم این پلک های لرزان را

امیروحیدی

در ریل نای من
قطار قطار
فریاد می آورند
اما
غم تو کجا و
بار فریاد کجا

مژگان فتوحی

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 260 تاريخ : چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت: 15:58