آغوش

ساخت وبلاگ

<a href='http://shereno.niloblog.com/p/546'>آغوش</a>
میل به آغوش کسی نداشتم، زین رو خود را سخت در آغوش کشیدم. لذتی زایدالوصف داشت، چشمانم برهم رفت ، سبک و سنگین، فراتر از مستی و سراسر آرامش شدم.هرچند ناب بود اما روح من فراتر از آن را طلب می کرد، انگار که اوج لذت آغوش من بیش از این هاست. حسرت آغوشی کامل، سبک، آرام و رها، مرا رها نمی کند.هوای زیباترین آغوشی را دارم که بازو به بازو و سربه سر نیست. پیوند، وحدت ، هویت، رهایی، امنیت،گرمی،آرامش و عشق می خواهم.آیا کسی هست که بتواند این چنین مرا در آغوش کشد؟
هان! خدای من! خاطرم آمد! آن نهایت آرامش است. آنچنان اصیل، بکر، غیرقابل قیاس، غیرقابل توصیف و غیرقابل ادراک است که بی تابی ام به هیچ آغوشی آرام نگیرد.عجب حسرتی بر دلم گذارد.به من بگویید چه کسی مرا از آغوشم دور کرده است؟ چه کسی مرا میان این آغوش های زخمی رها کرده است؟ اینجا چیزی برای من نیست، از کوچکی بزرگ ها به تنگ آمده ام، آغوشی می خواهم که با من بزرگ شود، می خواهم به حریم امن خود بازگردم. حریم کوچک من در عشق و صداقت از دنیای شما بزرگتر بود.مهرش ، فشاری بر بازوان من نداشت، ایمن در برش بودم، ضربان حیات او زیباترین طنین "دوستت دارم" بود. در وسیع ترین نوازش، پیوسته رها بودم. دل برای مهر مکرر و حقیقت نابش ، تنگ است.
عرش والای من، به ستوه آمده ام، تو مرا در خود جای ده. خدایتان نگهدار، من به اصل خویش می روم. مادر، عزیزدل، دل بگشا، من به حریم امن خویش می روم.

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : آغوش,آغوش تو,آغوش عاشقانه,آغوش به انگلیسی,آغوشی نوزاد,آغوش ,آغوش شادمهر,آغوش خالی علی اصحابی,آغوشت را میخواهم,آغوش عشق, نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 261 تاريخ : سه شنبه 19 مرداد 1395 ساعت: 6:53