یار` با چَشم ویرانگر خیش زارم کرد
از همان پیچش مویش گرفتارم کرد
در شب ظلمت من ماه پدیدار شدش
از همان روز ازل گوی پرستار شدش
سر به کوی شانه های من بیچاره نهاد
نام خود را به دلم عاشق و فرهاد
شاعر:کبری خرمی
شعر نو...برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 130