آه آناستازیا دخترم -4

ساخت وبلاگ

آه آناستازیا دخترم -4

آه ، آناستازیا دخترم (4)

بهترست ابتدا بحث فرم و محتوارا که بسیار مهم است ، بجایی برسانیم . حتما زیر شش سال بودم ، چون مدرسه نمی رفتم. یکی از پرسشهایی که از پدرم پرسیدم ،این بود . پرسیدم پدر :(با اشاره بمیوه های انار که در حیاطمان بود) چرا انار می ترکه ؟ پدر باهمون صدای زنگدار مهربانش گفت : چون آب میخوره ، زیاد می رسه و می ترکه.و یکروز پاییز که کنارش ایستاده بودم وداشت پر شدن حوضچه های زیر درختان انار را نگاه می کرد ، گفت فردا صبح زود نشونت میدم چجوری انارا می ترکن.

خواب آلود بودم که فهمیدم بغلم کرده وآورده بیرون وازمن می پرسد: نمی خواستی دستشویی بری؟ گفتم : چرا و بعد ازآن که هوا کمی روشن شده بود ،مرا نزدیک همان حوضچه ها آورد تا ترکیدن انارها را ببینم .آب حوضچه ها تا نیمه بخورد زمین رفته بود ؟ دست و صورتش را شست ومنهم همان کار را کردم . آب در نسیم صبحگاهی خیلی سرد شده بود . وقتی همه چیز ساکت شد، ناگهان صدای ترکیدن اناری را شنیدم . بدقت در جهت آمدن صدا نگاه کردم انار ترکیده را تقریبا در بالای درخت ، دیدم و چون دستم نمی رسید پدرم آنرا چید و گفت: اگر درختارو الان که هوا خنکه آب میدادیم، ترکیدنی در کار نبود .اما دیروز ظهر هوا گرم شده بود که نوبت آبمان شد.انار شکسته رو کاملا باز کردم چقدر آبدار و شیرین بودو پوست ترکیده اش چقدر سفت ! بعدها فهمیدم که ارگانیسم درخت آب و غذارا ببالاترین نقطه ی درخت رسانده و بشدت بداخل انار فرستاده و کار پوسته ی انار که محافظت از محتویات آن بوده در اثر سرد شدن ،جمع شده و بیش از حد معمول مقاومت نشان داده و محتویات در حال رشد ، پوسته را ترکانده است . البته انار که خود یک جنین ست همانند یک تخم مرغ بناچار هنگام تولد میترکد ، اما بخاطر آبیاری در گرما و رشد میوه از درون در خنکای صبح این اتفاق زودرس شده بود. حالا این ترکیدن که درحالت عادی به آن تولد میگوییم . در تمام حیوانات و گیاهان چه در بدنشان باشد و چه بیرون نیز تولد میگوییم .تمام جهان بنظر دانشمندان فیزیک در لحظات بسیار کوچک پوست می اندازند و متولد میشوند . عمل غنی سازی عکس این شیوه است .فقط هنر و اندیشه هم اینگونه نیست ، بلکه تمام تراوشهای معنوی این جهان نیز اینگونه درحال پویندگی وتطورست. این دو جزء یک پدیده ، جداشدنی نیستند ، ما با توجه بصفتهای بارز آنان ، آنهارا جدا میکنیم .پوسته ی انار و تخم مرغ بایستی مقاوم باشد تا محتوا را در مقابل عوامل خارجی حفظ کند و محتوا( درونه) هم بایستی پویا باشد.محتوایی بنام اندیشه ، با واژگان شکل گرفته ومتولد می شود. اندیشه با گِل، مجسمه و با رنگ، نقاشی و .. اشکال مختلف هنر ظاهر میشود . با تغییر اندیشه ، فرم (پوسته ) نیز تغییر می کند ؛ تغییر واژگان(که در طول تاریخ در اثر نیروی اندیشه میشکند و دگر گون می شود) بر اساس شاخه های مختلف زبانشناسی مورد مطالعه قرار میگیرد . واژگان که نوعی ابزار بیان اندیشه هستند. این واژگان در لهجه ها و زبانهای مختلف، با آوازهای گوناگون بزبان می آیند. براساس قراردادی عملی ، ساخته و بکار می روند . زمینه ساخت واژگان بستر کار و اندیشه ی بشراست. آیا درست است که از اصالت کلمه و فراتر مکتب اصالت کلمه که خود بخود اندیشه ای را بیان نمی کند ، بحث شود؟ واحد بیان اندیشه و منظور انسان ،جمله است .اگر هر کلمه از جمله حذف شود ،جمله ناقص می شود . حال با این بیان ،کلمه چه چیزی را می رساند . کلمه مرکب (ماهواره درایران) ماه وقمر ساخته ودست ساز بشرست اما درافغانستان نام دیگرِ (نگار)ست . فرمالیستها (پوسته گرایان) چندان بمحتوا توجه ندارند. بصنعت وتکنیک بیشتر توجه دارند .اینان دستور ها وآئین هایی را در فرم می آموزند و براحتی تن بتغییر آن نمی دهند . فرم پرستان معمولا مضمون و محتوای تکراری یا پیش پا افتاده را در اشکال و فرمهای زیبا می آرایند و یکدیگر را بابت این کار مورد تحسین قرار می دهند. اما معنی گرایان ، فرم و پوسته را در اختیار محتوای خود قرار می دهند . مولوی برای بیان اندیشه ی بلند خود براحتی ، شکل مثنوی را مورد استفاده قرار میدهد . گاهی آئین و فن شکل را فدای معنی و محتوای گفتار خود قرار می دهد. از ابتدای پیدایش هنر و اندیشه دو نوع تفکر در خصوص آن شکل گرفته است . پویا گرایان طرفدار محتوا و ایستا گرایان طرفدار فرم . مکتبهای هنری بمثابه واحد همگون اندیشه ی بخشی از بشر اندیشمند تا مدت زیادی پرچمدار هنر و اندیشه بوده اند . بر اساس ضرورتهایی پدید آمده رشد کرده و مرده اند . واز مرگشان ، مکتب جدیدی روییده است .بازهم میبینی دخترم با پرسشهای زیادی روبرو می شویم . توهم همانند بسیاری از همسالانت و نیز مردم ازین بحث ها خسته میشوی سعی میکنم ساده تر صحبت کنم و بگویم چرا مدرسان باستانی ی فلسفه و منطق ، قلمبه و سلمبه، باین بحثهای اساسی می پردازند . فیلسوفان جهان هم ازدو دیدگاه بجهان نگریسته اند ؛ برخی بنمو د و برخی بماهیت .بنابراین آنهاهم دارای دو منطق شده اند ؛ منطق پویا و منطق ایستا. منطق ابزارشناخت فلسفی است.درآینده برای بیان ،چیستی مکتبها مجبوریم ازین منطق ها استفاده کنیم.

ادامه دارد...

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 276 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 3:33