به نام خدا
کودکی
پاکی برف
طراوت باران
کودکی صدایم کن!
تا آرام شود زخمهایی که برداشتم از دوری تو !
در این ویرانه ای که ساخته اند آدم نماها!
از آبادی شیرینی که از دور کنار تو ایستاده دیدم!!
سکوت گرم لبهایم ، نوای گرم اشکهایم!!!
صدای هق هق بغضم که حصار نای ...
صدایم کن ایجا بدجور سرد است
کودکی صدایم کن
تا عبور آهسته شود
تا مردمان خوب آبادی مهربانی را ببینم!
از نفس افتاده این بزرگ !
دستهای کوچک تو را میخواهم...
.
.
.
دلم بدجور تنگ است برای بوسیدن ماه میان حوض ماهی گلی که هنوز هم دریا را از خاطر نبرده
نوشته ی احساس ! برسد به دست کودکی - محله ی معصومیت - کوچه ی مهربانی ها - منزل انسانیت!
مرتضی دوره گرد(هیوا)
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 244