کوتاه بی رنگ

ساخت وبلاگ

کوتاه بی رنگ
"بودن یا نبودن
مسئله
این است!"

عرض سلام و احترام.
باز هم رفتم سراغ شعری از لادن آهور:

"کوتاه بی رنگ"

امروز
به رنگ زرد...

لاک پشت های غمگین اند
ناخن های من!
*******
شعر مثل یک شهر است. شهری که گاه از هر کجا می شود واردش شد و گاه فقط از دروازه. یا ورود از دروازه ساده تر است. عنوان یک شعر، در مواردی حکم همین دروازه را دارد. و من معمولا از دروازه وارد می شوم. از عنوان:

"کوتاه بی رنگ"

چرا "بی رنگ"؟! شعر که عاری از رنگ نیست! رنگ "زرد". حداقل این یک رنگ که هست. پس چرا شاعر باید نام شعرش را "کوتاه بی رنگ" انتخاب کند؟ کمی عقب تر برویم. اصلا رنگ یعنی چه؟! آیا استفاده ای که یک شاعر از "رنگ" در شعرش می کند همان استفاده ای ست که یک نقاش در نقاشی اش؟

من گمان می کنم شاعر از "رنگ" بعنوان یک نماد در این شعر استفاده کرده است. می خواهم بگویم او "رنگ" را نماد یک "حس"، یک "احساس" می داند. با این حساب "کوتاه بی رنگ" لابد یعنی شعر کوتاهی که در آن هیچ احساسی وجود ندارد! شعر منهای احساس! اگر از یک شعر احساس را بگیریم، چی می ماند؟ یاد زندگی می افتم. وقتی که نفس را از آن می گیری!
بر می گردم به عنوان موجود :

"کوتاه بی رنگ"

نمی دانم. انگار عنوان شعر، نگاهی کلی به زندگی دارد. یک نگاه فلسفی. یعنی زندگی:

اولا، کوتاه است.
ثانیا، بی معنا.

این بار و در این خوانش، "رنگ" نام دیگر "معنا" شده است. "رنگ" برای یک نقاش ابزار انتقال تصویر و حس است. برای یک شاعر، علاوه بر خلق تصویر و حس، می تواند ابزار خلق معنا باشد. برای مثال، "سفید" در معنای پاکی، "آبی" در معنای آرامش، "سیاه" در معنای تباهی و ...

پس از گذر از عنوان، شاعر شاید نگاه خودش را به برشی از زندگی و در نمای حال متمرکز می کند:

امروز
به رنگ زرد...

یعنی امروز حالم این است. "به رنگ زرد". خُب، حالا رنگ زرد در چه معنایی بکار رفته است. نا امیدی؟ تنفر؟ شادی؟ بند دوم شعر، در تفسیر "زرد" به کمک خواننده می آید:

لاک پشت های غمگین اند
ناخن های من!

دقت می کنید:

"غمگین"!

این واژه نقش چراغ راهنما را برای معنایابی رنگ زرد در این شعر دارد. هر چه هست، معنای مورد نظر به احتمال قوی چیزی نیست که "انرژی بخش" باشد. به عکس. "انرژی بر" است!

دو باره بند اول:

امروز
به رنگ زرد ...

توجه شود به "امروز". شاعر می گوید "امروز / به رنگ زرد". یعنی دیروز و دیروز ها رنگ و رنگ های دیگری در کار بوده است. وگرنه گفته می شد:

هر روز
به رنگ زرد ...

پس شاید بیراه نباشد اگر بگویم، در همین بند اول، شاعر در خفا، نگاهی به گذشته دارد. گذشته ای در رنگ های مختلف!

پس چرا با وجود این همه رنگ که در گذشته و امروز شعر ریخته شده است، "کوتاه بی رنگ"؟!

یعنی "بی رنگی" پایان "رنگ" است؟؟!!
دوباره فلسفه؟!!

آن لاک پشت ها این وسط چه کاره اند ... ؟:

لاک پشت های غمگین اند
ناخن های من!

و همجوار با بند اول:

امروز
به رنگ زرد ...

لاک پشت های غمگین اند
ناخن های من!

وقتی روی "لاک پشت ها" زوم می کنم، انگار مسیر شعر عوض می شود! بد نیست کمی مکث کرد. "لاک پشت" به لحاظ واژه شناسی ( Morphology ) چه سازه ای دارد؟

الف- همان واژه ی آشنایی ست که برای اشاره به موجود آبزی، خاک زی یا دوزیست ِ معرف حضور کاربرد دارد. یعنی موجودی که روی پشتش "لاک" دارد. و اینجا "لاک" در معنای زره و حفاظ است.

ب- واژه ای که شاعر در متن شعر خلق کرده است. واژه ای برای نامیدنی دوباره. نامیدن ناخنی که روی / پشت ِ آن "لاک" هست. و "لاک" اینجا همان ماده ی روغنی / رنگی وتزئینی است که خانم ها به جهت زیبایی روی ناخن خود می زنند.

من گمان می کنم در شعر یک گردش ظریف از کاربرد دوم به کاربرد اول رخ می دهد والبته ضمن این گردش، شاعر حرف (های) خودش را می زند.
در معنای دوم، زنی را می بینیم که رو به ناخن های به رنگ زرد لاک زده اش، اما در خطاب به کسی دیگر، درد دل می کند. او روی ناخن هایش لاک زده. لاک زرد. و زرد، رنگی ست شاد. شاید برای دلبری! اما انگار از تصویر ناخن ها رد می شود و به خودش می رسد:

"غمگین"!

یعنی دیگران روی شادی تو را می بینند و تو روی غمت را!

در معنای دوم، ناخن های لاک زده جان می گیرند، تبدیل به "لاک پشت" می شوند و براه می افتند! مهاجرت؟ مهاجرت لاک پشت ها؟ از دریا به خشکی؟ یا از خشکی به دریا؟ شاعر در سمت ساحل ایستاده یا در سمت دریا؟ همیشه این تضاد ها انگار در اشعار آهور وجود دارند و جزئی از آنها شده اند ...

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 248 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395 ساعت: 3:44