مثل معجزه

ساخت وبلاگ

از پا بیفتم تا ترانه بشکفه
دل باید خون بشه تا یه عاشقانه بشکفه
بین این همه تبرزن دوباره قد می کشم
تا تو هرزخم تبر صد تا جوانه
بشکفه
نازنین !‌ بدون تو دنیارو باور ندارن
با تو از رمز طلسم قصه سردرمیارم
لحظه ی سقوط من دست تو مثل معجزه س
شب می ترسه از خودش وقتی می گم : دوست دارم
ابروهات کمون آرش تو چشات هزارتا خورشید
من و دلواپسیام رو تنها چشمای تو فهمید
واسه پیدا کردنت از پل گریه
رد شدم
لهجه ی روزای خاکستری رو بلد شدم
بی تو هر جا که می رم سایه ها آفتابی میشن
من مثه رودخونه ها اسیر دست سد شدم
نازنین !‌ هر جا باشی قصه نویس تو منم
با عقیق چشم تو طلسم دیو رو می شکنم
یگو چن تا غزل پای تو قربونی کنم ؟
برای طلوع تو چن تا شب خط بزنم ؟
ابروهات کمون آرش تو چشات هزار تا خورشید
من دلواپسیام رو تنها چشمای تو فهمید

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 180 تاريخ : شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 20:27