"عاشقانه هاى من"

ساخت وبلاگ

"عاشقانه هاى من" جدى نگيريد آن ها را...
"عاشقانه هايم را مى گويم."
اينكه از عشق مى خوانم و مى سرايم، نه اين كه عاشقم و يا معشوق كسى . تمرين انسان بودن مى كنم . در جايى كه دوست داشتن عادت مى شود و چشمه مرداب، تماشاى امواج و گوش سپردن به صداى دلنشين رود زيباست . با حركت زندگى مى كنم و گوش به زمزمه هاى درونم مى سپارم تا در قحطى احساس زيبا گم نكنم خودم را. در جايى كه عاطفه ها رو به سردى نهاده اند و هوس معناى عميق عشق است،و ارتباط نهايت عشق ، گاهى بايد از احساس حرف زد و از نوع خوب آن. بايد بسيار زمزمه كرد و نجوا كرد آن را، و گاه فرياد زد وازآن سرود . وصال پايان عشق است . عشق در اوج خود - كه در تمنا است - زيباتر است و بعد از تمنا ديگر شاعرانه نمى ماند.
رسيدن خوب است اما شاعرانه نيست. شاعر با وصال ، ذوقش مى ميرد و احساسش رو به افول مى گيرد. آن چه شعر را زيبايى بخشيده، هجران و درد بوده و زير و بم ها و خواستن ها. زندگى هم شعرى بيش نيست.
تا مى رسى تمام مى شوى. عجب شاعرى داشته اين زندگى!

- - , .

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 285 تاريخ : چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت: 17:35