مژده ، شعـــر خود کفــا

ساخت وبلاگ

مژده ، شعـــر خود کفــا به نام خداوند جان آفرین

رحمت پروردگاربر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در روزگار هجوم و هجمه

دشمنان از فرهنگ و زبان این سرزمین حراست نمود سی سال به رنجه

بودوکسی حتا نام ایشان را نمی داند ودر جایی ثبت نگردیده ! این مطلب

به جهت تنویر اذهان همبودان نازنین آوردم که بدانیم وقتی از سراینده سی

هزار بیت ناب،کـُنیه و نام فامیل بروارثان تاریخ برجامانده صدالبته شماشاعران

حساب کارتان را دارید وبا عمل به سخن خویش پاسخی دندان شکن به تاریخ

نمکدان شکن دهید . ( بنده را بدین کارزار، کارنیست). و اما...

سیب از درخت افتاد.این چهارکلمه تمدن بشرراکُنفَیکّون نمود. البته به جهت

جمله سازی و انتقال مفهوم ، جمله ابتراست وادیبان گرامی برسهل انگاری

نویسنده آن که زبان مام وطن را پاس نداشته وناسپاسی نموده،آگاهی

دارند. همه اساتید بزرگواربا ( بنده )هم رای هستند ! . سپاس ازشما .

بهترآنکه اینگونه می نوشت : سیب از شاخه جدا شد آنگاه سقوط آغازیدن

نمود.! بدیهی است که چنین نویسه ای مضارع اخباری (وجه وصفی) داردو

مشخص است سیب بی صفتی بوده ! حق دارند کُنشگران سئوال نمایند :

کدام سیب ؟ ازکدام شاخه ؟ علت جدا شدن ازشاخه ؟ آیا وزش بادهای

شدید موجب شده؟ (گزارش سازمان هواشناسی) وشما شاعر گرامی

یقین می پنداشتید ،این همان سیبی است که حمید جان مصدق

(کش رفت ) از باغچه (بقچه) همسایه (؟). الل... اعلم .

ظاهر امر گواه بر صحت همان چهارواژه دارد و بنده ازابتدا همان چهار کلمه

راکاملن مکفی می دانستم .! البته عده ای حاسد بهانه جو، انگ ناسپاسی

برای طفلک نویسنده می فشاندند.طبق تحقیقات میدانی که بنده انجام داده

ام (منت تلقی نفرمایید) اصلن تغییرات اساسی در تمدن ربطی به این جمله

کامل نداشته و قاطعانه اثبات می کنم آنکــه فریاد برآورد یافتم یافتم ، مقصر

و مجرم است. اینک به تجربه و گواه همین تاریخ که بر درگاه آن ایستاده ام

(گاهی می نشینم) بنده فریاد نمی زنم که موجب آلودگی صوتی شوم ،

بسیار آرام و شمرده به گفتمان، که : دانستم ودانستید. (هم بی معرفتی

تاریخ راوهم تنظیمات آنرا) به امید آنکه کُنفَیکّون نماییم وتاریخ ساز شویم

بدون آلوده نمودن زمین و زمان (نوشتن و خوانشتن! ) .نکته هایی که منجر

به صلابت شعرومهمترراهکارنیل به اشتهار هم آواسرایان دلبند می گردد و

از بسیاری مصایب (درازمنه قدیم دود چراغ میل نمودن نشانه بارز شاعر

شدن بود ) آسوده و خیال تخت (از نوع فنرِی) به آسایش و آرا مش همیشگی

(منظورابدی نیست)نایل شویم ، تا چشم حاسدان یاوه سرا تراخم گیرد و

شهامت اینگونه نوشتن سخیف از ایشان مصلوب (البته مسلوب است به جهت

ارعاب، آن بهتر است) گردد. نا گفته نماند هم مسلکان پیشکسوتی چون

انوری ، اوحدی ، عراقی ، شاعری را مذ موم داشته و القاب بد، خیلی بد

نسبت داده اند که مرا جرات نقل نیست تنها به این بیت ُمَلیّن اکتفا می شود.

یا رب این قاعده شعر به گیتی که نهاد

که چو جمع شعرا خیر دو گیتیش مباد!
چنانچه هریک ازشما عزیزان شماره تلفن یا شماره پلاک کُنام این ژاژسراینده

را ارایه نماید پاداش ارزنده ای از طرف زعمای سایت بشرح مزبورداده خواهد

شد (مدت یکساعت و یک دقیقه سروده اش رامفتکی برصفحه نخست آویخته

دارند) وبعدن بنده به همراه چند مصلح جهت امربه معروف این ناشاعرسراینده

اباتیل در محل سکونت وی حاضرو شیشه های سرای کُنام فرو هِشتیم .

درد خویش به که گوییم ؟ مانازک دلان ظریف اندیش را نه سزاواراینهمه کج

تابی ، آن ازوضعیت تاریخ ، اینهم ازبی مهری و نفرین برخی هم اندیش، بنابر

این ما حق داریم که، یاران و همرهان نازنین مصلحت تشخیص نمودیم نخست

موارد مازاد که یقین نیازی به رعایت آن نمی باشد را به اجمال بیان نموده و

با مسرت نوید خودکفایی را بشارت دهیم

.............( شعر خودکفا ) ...........

الف –فراگیری عِلم (اَلم بود) عروض وقافیه که بسیارموجب رنجه شاعران

ارجمند بود مدتهاست به دیار نیمه باقی نیمه جاری بدرقه نموده وشادمان

هستیم.ب- صنایع ادبی را به اهتمام عزیزان ، جهت محواز صحنه ی ادبیات

در دست اقدام داشته و به ختم آن نزدیک شده ایم هرچند گهگاه مشاهده

می گردد که برخی به جهت عدم اطلاع رسانی وقطع مکررنت، مبادرت به

استفاده می نمایند که با تذکر دلسوزان وابرازندامت خاطی جای نگرانی ندارد.

ج – عزیزان رعایت علایم نوشتاری (سجاوندی) هیچ الزامی نداشته و قطع

روابط، همبودان (هم نبودان راشامل می شود)رادر اولین فرصت طلبی اعلام

می نماییم. دوستانِ جان ملاحظه نمایید چند مورد تحمیلی را !الف- چنانچه

جمله مفهوم پرسش و استفهام کنایه آمیزتعجبی داشت ، نشانه تعجب رادر

گیومه قرار دهید( ؟ ) .زهی خیال باطل ، مثلن ما دلمان می خواهددر وسط،

یا انتهای مصراع نقاشی نماییم !!!!!!!! ؟؟؟؟؟ خوشگل .

یا در مورد ویرگول ( ، ) یا درنگ نما. چه جایی اصلن استفاده ننماییم.مثلن:

حرف عطفی دو خبر متعلق به یک مبتدا را از یکدیگر جدا کند نباید از نشانه

درنگ نما استفاده کرد. (این کلمه(نباید) آرامش ما را می رباید ، وشاعربدون

آرامش مانند ساحل بدون دریاست ! (جمله قصارقصورکردم).

د- باعنایت به روح لطیف و احساس تُرد و شکننده که مختص شاعران است

ونه غیر که موهبتی قابل تقدیر(بهمان میزان اختصاصی)جهت رفاه حال این

قشر عظیم که وظیفه دشوار حفظ و ارتقا ادبیات را خالصانه ومتواضعانه به

فرموده متین، حافظ جان(آسمان بار امانت نتوانست کشید – قرعه فال به

نام منِ (شاعر) زدند) بزودی خود را از بند قرعه محتوا آزاد خواهیم نمود.

گذشت آنزمان که طبقه بندی نموده بودند . مگر بقالی ست که طبقه نصب

نماییم و بچینیم محتوا را . می توانید مشاهده نماییدکه چگونه در بند سه

اکوان شعری قرنها اسیر بودیم ( قالب – سبک – محتوا ).

1- قالب شعر بھ شکل شعر گفتھ میشود کھ بر دو نوع است : شکل ظاھری

و شکل درونی .قالب های شعر سنتی : مثنوی ، غزل، قصیده، دوبیتی ،

رباعی، ترجیع بند، مستزاد، قطعه، مسمط -واقعن حتا بخاطر سپردن نام اینها

اتلاف وقت گرانبهای ما راموجب می گردد چه برسدباینکه خدای ناکرده ازسر

کنجکاوی بخواهیم شاخصه ها و تفاوت ها را بدانیم !واما سَبــک شعــر: ،

یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی

هر کلمه در آن عصر و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر،

که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر

دوره باشد. (دقیقن ملکه ذهن گردید و کاملن آگاه شدیم) . سبک های

کلاسیک : سبک هندی (اصفهانی) – خراسانی (ترکستانی) – عراقی–

اینک مشاهده نمایید انواع محتوای شعر را ...حماسی – غنایی – مدحی –

تعلیمی – دینی – انتقادی – مرثیه – وصفی – قصصی -مناظره- عامیانه و

محلی . محتوای فرعــــی نیز دارند : هجو و مدح – مفاخره -ساقی نامه-

شهر آشوب - پارودی – حبسیه - طنز و هزل و مطایبه – مناجات – گلایه-

بث الشکوی - تهنیت . ( آ آی ی راحت شدیم ).این ها که مربوط به شعر

سنتی (کلاسیک) بود شعرمعاصر نیز قالب سازی دارد! همچنین سبک ؛

برای هرنوع سلیقه از سروده ای با سه واژه (شاید یک واژه هم باشد بنده

بی خبرم ) نام وارداتی آن هایکوو درزبان فارسی ؟ بهتراست بگوییم در گویش

محلی ؟ بهترترکه گویش شخصی آن بتعدادماشاال.. تا ا ا ا .هایکوقالب است

یاسَبک است ؟

سروده پست مدرن ، پسا هفتاد ، حجمی ، سپید ( زنده یاشاملو سبک

خودرا منثورنامید)نیمایی و سپید و آزادرا دیگرنیازنباشدکه بدانیم . عزیزان

سرودن چارتا مصراع یا سطر یا خوشه آنهم دلنوشته نه شعـــر، جهت رفع

دلتنگی نیاز به اینهمه مقررات وآیین نامه ها ،بخشنامه و دستورا لعمل های

صادره دارد؟ طبع لطیف مارا چگونه خراش می دهند !بسیار موجب سرورو

شادمانی است که رفع و دفع آن نمودیم . و صلاح و مصلحت خویش بکف با

کفایت آوردیم . درپایان ضمن سپاس از هم دسته گی ، وحمایتهای اورژانسی

شما به اطلاع می رساندازتاریخ مزبور هیچ نوع سروده ای از سایرکشورها

واردنخواهد شد، بدیهی است لوازم یدکی وقطعات ازقبیل( بیت ، مصراع، کلمه

، واژ...) نیزمشمول ممنوعیت می باشد.

مــژده : بزودی بانک قرض المظنه شعرهمراه با نمایشگاه انواع اشعارمنتخب

افتتاح خواهد شد،که خریدو فروش انواع قالبهای شعری اعم از چدنی و گچی

یا پلاستیکی مخصوص اعضا خواهدبودومنبعد هیچ نازک خیالی در ساخت و

پردازش شعرخود رابرنج (برنج پلو، کته خیر، منظور آزردن ورنجش می باشد )

مبتلا نکند، شاعر دو بیتی خود را در قالب (پردازش) قصیده ریخته و اندکی

صبر نموده قصیده خودراتحویل می گیرد. با تلاش شبانه روزی متخصصین

بزودی شاهد تبدیل پرندانه به مثنوی خواهیم بودانشا ا...برخورداری از مزایای

وام مختص شاعرانی خواهد بود که درتعریف و تمجید و تحسین وامهای بدون

بهره سنگ تمام برسینه کوفته باشند ، وام مزبور تنها با اخذ کارمزد اندک ،

%32 در صدی واگذار می گردد البته با ضمانت های لازم . به امید پیشرفت

وتوسعه ابیات وادبیات . همچنان بسرایید و حظ وافر برید .

تا دیگر (حکایات حکمت تهی ) سرشارزحکیم باشید

تقریر در دوران یو توپ می توپ

الچغــــر- فرشاد

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 284 تاريخ : چهارشنبه 29 ارديبهشت 1395 ساعت: 2:17