و گیسوان تو ناگاه بر تمامی ویرانه های باد نشست

ساخت وبلاگ

چه روز سرد مه آلودی
چه انتظاری
آیا تو باز خواهی گشت ؟
تو را صدا کردند
تو را که خواب و رها بودی
و گیسوان تو با
رودهای جاری بود
تو را به شط کهن خواندند
تو را به نام صدا کردند
از عمق آب
و باغ کوچک گورستان را در باد
به سوی شهر گشودند
تمام بودن رازی شد
و گیسوان تو ناگاه بر تمامی ویرانه های باد نشست

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 19:22