2- اندر حکایت تفاوت ماه و خورشیددرهر دیاری

ساخت وبلاگ

2- اندر حکایت تفاوت ماه و خورشیددرهر دیاری شبی در بلاد غیر، من بودمی و همرهان خسته از راه ، همه کنجکاو ، اینجا چون خورشید از پشت کوه خزیدی تفاوت چون است با خورشید دیار خودی؟
در تاریکی شب همره یاران همی استاره شمردی به اشتیاق تا صبحگاهان
که غریو خروسان از هر کوی و برزن برخاست که چه در تماشایید ، بنگرید تیغ آفتاب برنوک کوه و برخیزید طاعت وطلب نمایید رزق و ادامه راه که خویش به مقصد رسانید .

بانگ خروس برخاست که زهره در چنگ است
نوای شادی بلبل درچمن ،که عمر تنگ است

آنگاه ، رفتن آغاز نمودی و خورشید عمود برفرق سرِ همرهان بگردید چون ادای
دین پایان پذیرفتی ، بانتظار روئیت روی زیبای ماه بماندی که چون بنمایناند این با ماهِ دیار خودی تفاوت اندر چیست؟ و غروب که فرا رسیدی خورشید به پشت کوهی خزیدی وماه چون دختری طناز خرمن گیسوان بدست باد و قد
کشیدن آغاز نمودی وبه راه رفتن ، یاران سر به آسمان بردندی وهمی کین ماه همان ماه دیار خودیست که اندک تفاوت در آن نمی بینیم ، عاقلی بفرمود:

آیت رب ما آن چنان است که بایدو هست
به هرگوی ، چرخ گردون نه بالاست نه پست

سپس یاران بر بلندای تپیه ای برفتنتدی و طاعت آوردندی و شکر ایزد پاک وشب همان جا بیتوته و . . . استاره ها را نظاره.

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 282 تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395 ساعت: 7:03