من خوبم ...

ساخت وبلاگ

من خوبم ... نمی دانم با این دل چه کنم...
با دلی که بی هیچ ترس و وهمی صادقانه گفت که دوستت دارد وتو....
نادیده گرفتی این دوست داشتنم را ...و بی صدا از کنارم گذشتی...حتی نخواستی هم کلام شوی بامن ...با منی که عاشقانه دوستت داشتم ...با منی که دلم را برده بودی ...تو حتی نگاه نکردی بر چهره ی پریشانم هنگامی که از دیدنت ملتهب شده بود...گذر کردی...آرام و بی صدا....و من ماندم و عشقی که آنقدر پرو بالش داده ام که نمیدانم چگونه جمعش کنم...نمی دانم چگونه بی تفاوت از کنارت رد شوم ...چگونه می توانم نگاهم را از چهره ی دوست داشتنی ات بگیرم ...ومن هم بگذرم از عشقی که تو ساده از آن گذشتی ....
آری دلم تنگ است برای تو ....
تویی که می دانم دلت جای دیگریست...برای تویی که بودنت برایم ...فقط یک رویای دست نیافتنیست ...
تو آسوده برو در پی دلی که صاحبش هر که باشد ...بی شک خوشبخت ترین است ...
و اما من....
می گذرم از صدای دلنشینت ...
از چهره ی همیشه جدی و جذابت ...
از لبخند های دوست داشتنی گاه به گاهت ...
می گذرم از تمام جاذبه هایی که من را به سمتت می کشد ...
تو خوشبخت باش عشق من ...
من خوبم ...

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 277 تاريخ : پنجشنبه 26 فروردين 1395 ساعت: 11:53