زیبایی شناسی سرایش
..............................
(یکم– گوش نوازی .. دویم– چشم نوازی .. سیم – دل نوازی )
بحث یکم - گوش نوازی
بخش اول :
هر آوایی ، آهنگی دارد .فون . (فونتیک = آواشناسی ) ، در بیانش
اندام های صوتی شکلی به خود می گیرند .
برای یکی لب . برای دومی حلق ، یکی لب و دندان و یکی به کمک لب ودندان
و..و.. که در گویش های نقاظ مختلف دنیا ،
متقابلاً ، هر طرز گویشی ، فرمی خاص به اندام های صوتی اهالی اش ، در
رشد می دهد .
و واج ، یا واژه ، که از این آواهای مختلف تلفیق شده ... متفاوت بیان می
شود . که می شود لهجه در بیان
طرز ادای یک واژهء واحد . به کردی .پارسی. گیلکی .لری .آذری
واین ، طرز بیان در طی زمان ، لهجه در زبان را ، می سازد . همان کردی .
پارسی .گیلکی . آذری
چو ....چئو....شو....و...... = رو در پارسی . باز هر یک ، با چند فون متفاوت
ادایی
موج آوایی شان یکی نیست . پس ، هرصدا ، طول موجی دارد . و می گوییم
: موسیقیایی .است
وچون همه آواهایشان ، یک طول موج را ، ندارد.
باهم متفاوت می شوند . برای گوش ... خوش آوا .. گوش نواز .. یا گوش
خراش و. بالعکس
تفاوت تعداد ارتعاش ، بین دو نت ، بُعد موسیقیایی آن دو است .
و نت ، در زمان اجرا می شود .یعنی : زمان دارد . ( صدا + زمان )
ومانندهجادر مکالمات روزمره نیست.که البته بزمان ربط دارد.ولی وابسته نیست
خلاصه :
موسیقی کلام : از موسیقی اجزاء تشکیل دهنده اش ،
از واژه ها که جمله را، می سازد. و یا ساختمان مصرع . تشکیل می شود .
یعنی : موسیقی واژه ، شکل گرفته . از موسیقی حروف( آواها ) است .
که هرحرفی ، برای خروجی اش از مخرج صوتی خاصی استفاده می کند ..
(فونتیک ) . اندام های صوتی
با همین آوا ها و طرز ادا یا تعیین مخرج ادا ، رشد می کنند .
آذری . اندامی متفاوت دارد ؛ با عرب . با کرد و پارسی ...
این تفاوت را ، فونتیک برعهده ندارد . این مربوط به فونو لوژی است
از اسمش پیداست . که به همین تفاوت ادا ، در ملل مربوط است .
بمثل : حرف (ق) را پارسی . آذری . عرب. اروپایی ، یکسان تلفظ نمی کند
در عربی حروفی هم مخرج اند .یا قریب المخرج اند یا نه ؟ . در ترتیل و تجوید .
کاملاً روشن می شود .
فونتیک بررسی این را ، بر عهده دارد .
وچگونگی ومشخصات صوتی آن . با گوش را ، بیان می کند .
چرا ؟ از آوایی چند شکل داریم . برای این است که یکسان ادا نشوند . (قاف و
غین ) دو آواست و . حروف دیگر نیز
و این تلفیق اوایی و نحوه ء ترکیب با یکدیگر ، اگر زیبا شد ؛
واژه زیبا می سازد ؛ و در نتیجه ، نغمه ء شریف می سازد. نه جز آن .
یعنی : از این ترکیب ، واژه ء مناسبی ساخته می شود در صورتیکه. واژه ها
نیز ، اگر بهتر ترکیب شوند . با دیگری .
موسیقی کلامی را پیداکرده ایم . کارمان ، ردیف شده . البنه ،
ردیف موسیقی . نه ردیف در غزل و...
در موسیقی ، ردیف یا نغمه و یا همان لحن (که همه به کار می بریم برای
هرکلامی ) .. ( لحنت عوض شد ؟)
چیده شدن نت ها .و چگونه چیده شدن آن ها ...دربین هر قومی را
موسیقی دان گوشه می نامد ..
و هر دستگاه یا هر آوازی گوشه هایی دارد که بسیار مفصل و متنوع است
فرض کنید بحری که زحافاتی دارد .
همانطورکه در ذیل غزل (آب حوضی ) آمده بحر رمل با تغییر جای مصوت کوتاه
اش (هجای دوم ) تبدیل به بحر هزج وبحر رجز می شود
بحر هزج : (7 ـــ ــــ ـــ) بحر رمل : ( ـــ7 ـــ ـــ ) بحر رجز : ( ـــ ــــ 7 ــــ)
به خاطراینکه امواج موسیقیایی شون در یک مدارو یا در دایره (مجتلبه).است
. تداخل امواج نت ها و آوای حاصل
مثلاً : در این بحر و وزن .
(7ــــ 7ـــ/7ـــ ــــ /7 /7ـــ7ـــ/7ـــ ـــ.).... بحر هزج
یعنی : همان هجای میانی (7) را که می شود ؛ حذف کنیم
و حذف هم می کنییم . تا وزن مان ، دَوری شود ؛
« 7 »
( 7ــــ 7ـــ/7ـــ ــــ/ / 7ـــ7ـــ/7ـــ ـــ)...مفاعلن / فعولن
حذف نمی کنیم . و به آغاز وزن هم اضافه می کنیم ..
« 7 » ( 7ــــ 7ـــ/7ـــ ــــ /«7»/ 7ـــ7ـــ/7ـــ ـــ) که می شود :
( 7 7ــــ7 / ــــ7ـــ ــــ // 77ـــ7/ ـــ7ـــ ـــ)......فعلاتُ / فاعلاتن
شکل هجایی اش ، در این مصرع است :
سرای مـاست مهمـان ؛ کـرم خـدای امشب
( 7ــــ 7ـــ/7ـــ ــــ /« 7 » /7 ـــ7ـــ/7ـــ ـــ)
( مفاعلن / فعولن // مفاعلن / فعولن )
وقتی ، واژه ء ( به = 7 ) را ، به واژهء ( سرا) اضافه می کنیم :
به سرای مـاست مهمـان ؛ کـرم خـدای امشب
« 7 » ( 7ــــ 7ـــ/7ـــ ــــ / 7/ 7ـــ7ـــ/7ـــ ـــ)...... « ب» + مفاعلن/ فعولن //
معادل : ( 77 ــــ 7 / ـــ7ـــ ــــ / 7 7ـــ 7 / ــــ 7 ـــ ـــ)......فعلاتً / فاعلاتن //
ببینید ؛ چقدر سلیس شد . خوش آهنگ شد .
لی لی موسیقیایی اش هم ، درست شد
در حالیکه ، هیچ یک از مصرع ها ، مشکل عروضی نداشتند .
یعنی : عروض صحیح .....ولی موسیقی الکن بود .
اما با این طرز ویرایش ، می بینیم . آن ایراد ، رفع می شود .
(مثالی بود ؛ از تبدیل بحر هزج به بحر مشکول .)
در دستگاه ها هم .. می دانیم .دستگاه « شور» را ، می شود چنین گفت.
چون به هر حال هر دستگاهی ، به شورفرود می اید .
گوشه ، ملودی ، قطعه که بصورتی منطقی از لحاظ هماهنگی
ونسبت فواصل ملودی ها با یکدیگر
پشت سرهم ، اجرا و یا خوانده شود
ادامه دارد ....
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 287