آمدم ناز تو را با سر و با جان بخرم
شاید اینبار که من دل ز تو دلبر ببرم
گرچه بیمار شدم از غمِ دوریِ تو یار
با نگاهی ز تو درمان شود این درد سرم
پر پروازِ من این کنج قفس پرپر شد
نتوانم که دگر بر سر بامت بپرم
یخ زد این دل ز فراق تو ، کجایی بانو
در فراق تو همین شعر و غزل زد به سرم
من در این شهر و در این کوچه گرفتار شدم
کاش باشی و ببینی همه شب در بدرم
#محمد_عسگری
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 254