دربدرم

ساخت وبلاگ

آمدم ناز تو را با سر و با جان بخرم
شاید اینبار که من دل ز تو دلبر ببرم

گرچه بیمار شدم از غمِ دوریِ تو یار
با نگاهی ز تو درمان شود این درد سرم

پر پروازِ من این کنج قفس پرپر شد
نتوانم که دگر بر سر بامت بپرم

یخ زد این دل ز فراق تو ، کجایی بانو
در فراق تو همین شعر و غزل زد به سرم

من در این شهر و در این کوچه گرفتار شدم
کاش باشی و ببینی همه شب در بدرم

#محمد_عسگری

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 254 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1398 ساعت: 3:02