شکوفایی شعور

ساخت وبلاگ

شکوفایی شعور نگاهی اجمالی
به سبکی نو ظهور در ادبیات پارسی از غلامرضا زربان
از دیدگاه یک مخاطب عام

..... پیشاپیش از قصور کلام و قلم خود از خوانندگان پوزش می طلبم.....
================
.
.
نه هرگز به ماه نمی رسند
ع ق ر ب ه ا . . .

============

در نگاه اول مخاطب ه روز نامه ای خوان با چه مواجه میشود؟
-.......
مخاطب فنی ه سرایش اشعار اعم از نو کلاسیک سپید سیاه و غیره؟
- .......

کسی که با ایشان ارتباط بر قرار کرده و می خواهد بزور معنی را از درون واژه ها بیرون بکشد چطور؟
کلجار می رود؟
خودش برای خودش معنا می بافد؟

حالا بیاییم با مخاطبی مواجه شویم که اصلا و ابدا راهی ندارد و نمی یابد باشخصیت و اثر وی
او چه می بیند؟
اگر گستاخی ه سخن رانی داشت و حرفش شتک نمی شد و دامن ه خودش را نمی گرفت چه میگفت؟

-................

فقط می توانم بگویم متاسفم

برای چه؟
خب به دو دلیل

دلیل اول اینکه این نوع مخاطبینی را که آوردم به دنبال معنی ای برای ادخال و امتزاج
و پسند با موضوع درونی ه خود هستند

ولی سبک زربان برای این نوع مخاطبین بدون ه داشتن ابزاری بغیر از دیداری نوشتاری گفتاری شنیداری سکوت می کند
و در بهترین حالتش بافته های زشت و زیبای خودشان را به خوردشان می دهد
و در نا خود آگاه اینان دچار تکرار مکررات میشوند
و کلافه احتمالا

حالا پر خاش ها بماند به جای خودش که همیشه پرخاش به عامل باز میگردد و خود وی را مجروح میسازد

دلیل دوم اینکه اینجا ژانر شعر است و مخاطب در شعر تمام( تعریف ها و بی تعریفی ها )به دنبال اتفاقی بدیع میگردد تا
با دانسته های خود ورود کند به عمق پیام
ولی چون با سبک زربان آشنا نیست و ابزار مورد نظر را برای ورود به

محتوای اثر را ندارد دست خالی
باز میگردد
یا همان مواردی که در بالا آوردم
چه ابزاری؟

بله ابزار
عصبانی هستی باش عاشقی باش عاصی ای باش خوشحال و درد مندی باش هرچه هستی باش ولی
پیشنهاد می کنم برای رسیدن به ابزار خوانش زربان
مراتب زیر را انجام بدهید

نقطه ی بین ابرو (هیپو فیز) ..
بله به همان نقطه تمرکز کن

سه نفس عمیق بکش و با رها کردن ه هر نفس عظلاتت را رها کن و از دل جان بگو

آخیش....
-

توجه توجه این عمل ربطی به سبک زربان ندارد!!!!!!
و این عملیات
فقط ترا آرام میسازد برای بدست گرفتن ابزار لازم
پس (آرامش کامل).....(ریلاکسیشن )کامل اولین ابزار است

بعد نظاره........
در حالت آرامش
و در نهایت رهایی

به نوعی ... فقط خواندن گفتن نوشتن و شنیدن و داشتن ه آگاهی های ذهنی برای یک اثر کافی نیست

در سبک زربان آرامش عمیق و نظاره کردن و رهایی را لازم داریم تا ما رابه سیر در محتوا
دعوتکند

( ذکر مثالی آشنا )برای درک آرامش نظاره و رهایی جهت ه بهتر ارتباط با این سبک :

خب! در عرفان های تمامی دنیا تکرار یک کلمه به عنوان ذکر و مانترا را شنیده اید
که مرشد جهت تزکیه و صعود روحی شاگرد به وی میدهد

این شاگرد تمام دور هایش را زده و یا نزده از خودش بریده

و با اتکا بر مرشد شروع به تکرار کلمه بصورت پیدا
و یا در نهان میکند

با دقت اولیه ی شاگرد او در معنای کلمه سیر می کند در درون خویش
عقده ها پالایش میشود و نوبت میرسد به حیات بخشی ه کلمه
(کلام کلیدی برای ورود)
کلمه نیست که حیات را ایجاد می کند بلکه دقیقا درون وی از مردگی و منطق های مسموم و موضوعات پیرامون که روندی بن بست را طی می کنند
به آرامشی در حال نظاره ی درون خویش وا میدارد

مرحله ی بعدی هم دارد که گرفتن پیام درونیست

البته اگر مثال بهتری به نظرم می رسید می گفتم چرا که صرف نظر از درستی و نادرستی ه موضوع عرفان

متاسفانه این مثال کمی مقاله را دچار کلیشه و شمایل می کند برای این سبک که موافق نیستم

به نظر شما زربان عارف است؟
در واقع نمی دانم اما باشد یا نباشد ربطی به موضوع ما ندارد

موضوع ما برای درک بهتر آرامش و نظاره و رهایی بودو
فقط نظیره هایی برای ابزار سبک خوانشش آوردم

که مخاطب بهتر بتواند با در دست داشتن ه این ابزار به محتوای درونی ه اثر و سبک رزبان ورود کند

آرامش کامل
نظاره
رهایی

حالا زربان در این سبک چه پیامی را به ارمغان آورده؟
به صراحت بگویم:
هیچ چیز!

سبک زربان با قرار دادن ه یک یا دو یا سه کلمه است که پل ارتباطی مخاطب
میشود با آگاهی ذخیره های روحی خود مخاطب

و از همین جا داستان درونی وی بنا به تصوی و آهنگ و هجای اولیه و پتانسل درونی ه آغاز میشود
مسلسل وار پیام ها و تصاویر گوناگون و.....به سراغش می آیند و در نهایت
او را به معنای رهایی بخش و درونی مخاطب هدایت می کند
(حقیقت درونی)
برعکس تمامی شعرا و نویسندگان ه حاضر که اثرشان کمان ه شکار پیام معلوم در دست گرفته اند می توان گفت که رسایی پیام سبک زربان
پله ی ورود به معنای درونی خویشتن ه خویش است

و شاید که خود زربان دنیا دنیا پیام و معنی را کشف کرده با این کلمات اما
هرگز بروز نمی دهد
تا
مخاطب آزادانه بتواند سیر کند

در سبک زربان نقش اصلی را کلمات و نیروی نهفته ی درونی آن بوسیله ی هجا و حتی علایم نگارش عهده دار هستند

و هرکس بنا به دارایی ه درون خویش شروع به سیر میکند
و نقطه ی مشترک بین خوانندگان روندی است رو به جلو

و گرفتن ه پیام هایی که هموار به دنبال آنها لا به لای اطلاعات و کتب میگردد

بکر
بدیع رهگشا و امید بخش

که هرکس بنا به نوع انرژی درونی تجربه ای منحصر بفرد را دارا خواهد بود

شعر موجود امروز را بصورت ه کلی میشود
بروز مخاطره نامید

شعر امروز در ازای هر مخاطره ای نیاز به بشارتی برهانی برای رهایی دارد
که اکثرا این بشارت حلقه ی مفقوده ی شعر معاصر دیده مشود

که همگی دست به گریبان این امر هستیم

راستش را بخواهید بنده اصلا بخاطر خواندن یک بشارت عالی وارد دنیای شعر شده ام

و همیشه به دنبال این بشارت گشته ام لابه لای کلمات و شعر ها و نوشته ها
زیبایی فرم و استخدام واژه و حتی مخاطره
ابزاری برای بشارت و راه رهایی از مخاطره باید باشد که نیست
اما بشارت ه موجود در سبک زربان و پیامش سلسله وار از درون مخاطب
بروز میکند و شروع به حرکت می نماید

احتمالات را در نظر بگیرم کسی بیاید و بی غرض ( ابزار)آرامش نظاره و رهایی را بکار گیرد و تجربه ای و پیامی کسب نکند!

راستش این است که چون خودم این تجربه را هم در آثار زربان و دیگرانی به گستره ی شش هزار ساله ازادبیات انسان ه معاصر داشته ام

خواستم تا مقاله ای ایجاد کنم برای تبادل این تجربه و سبک
در نظرات
تا ببینیم شاهد چه نوع تجربیاتی خواهیم بود اعم از موافق یا مخالف
در اعلام نظرات

ابزار فراموش نشود!
ابزاریکه بدون هیچ توقفی
هنجار های منطق را دور می زند و هدفش شکستن منطق دوگانه ی جهانی و جهان بینی رجوع به منشاء درونی و رسیدن به نور حقیقت است

(:

قضاوت در نوع سبک زربان بر عکس دیگر آثار مفقود است حتی وقتی از سوژه های سنبلیک و آرمانی استفاده میکند

زیرا در پیام های اولیه که جای خودشان را به پیام های مکمل های بعدی میدهد
که استاتیک نیستند
و به نوعی دینامیک و محرکند

موضوع بعدی که لازم است برای ایجاد چنین اثری
قابلینت خود شاعر است

که در شعر سپید شاهد ضایعات و بیراه روی از مسیر اصلی ه اثر را شاهد هستیم
و نیاز به مثال ندارد

به زعم من ایجاد چنین اثری نیاز به صفات درونی ه حد اقلی را داراست
که در مقاله ی بعدی به این موضوع و آسیب های احتمالی ه این نوع سبک را بپردازم
و پیگیری برای نوشتن الباقی مقاله بسته به
تبادل نظرات و تجربیات مابین خوانددگان و احتمالا جناب زر بان داشته باشد

و حالا برای دومین بار در این مقاله

اثر زربان را
از دیدگاه سبک اجمالا مرور می کنیم

.
.
نه هرگز به ماه نمی رسند
ع ق ر ب ه ا . . .

امید آنکه تجربیات بکرتان را در سبک و شیوه ی زربان شاهد باشم

متشکرم

- - , .

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 232 تاريخ : چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت: 0:16