تکه و پاره های زندگیم ( دوست یاب)

ساخت وبلاگ

تکه و پاره های زندگیم ( دوست یاب) آهای دفترم عمرم کجاست!!!!!!!
دارم تک واژهای عمرم را میشمارم !!!!
از کسانی گِله دارم که به وجودشان نیاز دارم !!!!
آری نیازمندم ، نیازمند کسانی که در زندگیم باشند تا بفهمم ، هر کسی لایق صفت دوستی نیست ، آری دوستی مقدس است .
کم کم صدای قدم های کسی را در خاموشی ذهنم میشنوم که انتظار داشتم زودتر از اینها ، به سراغم بیاید ، آری همان فرد قدیمی که به اصطلاح به او دوست میگفتم ، اما از آن دوستانی که حال به دوستان ِ عروسکی معروفند ، در زمان خوشی با تو ، در زمان سختی و ملامتت با دیگری هستند. اما من ساده ، چه فکر هایی میکردم ، انگار تمام آسمان و زمین را به من هدیه داده بودند ، آری هدیه ای بود از طرف خداوندم ، تا بفهمم دوستی را هرکسی لایق نیست . بار ها لایق دیدار فردی گشتیم که گاهی با شب دوست بود و سپیده دم با روز دوست میشد . آری ، از همان دوستانِ دگرگون ، دوستانی که مدام میچرخند و وسیله ای دارند به نام متغیر دوست یاب .
اما این فرد که سال ها با ما بود و به گمانمان هم دوست بود و گاهی همدرد ،
از آن متغیر های دوست یاب قوی استفاده میکرد .
انگیزه ام دیگر برای دوستی با چنین فردی دیگر تمام شده بود ، اسمش را که میفهمیدم ، به حال غم زده خود حسرت میخورم ، گاه چشمانم فرصتی به من نمیداد ، اشک هایم از این دودمان زندگی جاری میشد ، گاه سیل روان میشد ، سیلی به تمام معنا ، برای تمام مدت به گمان ، دوستیمان .
گاه افسرده میشدم ، در گوشه ای مینشستم ، در کنج خرابه ای تاریک ، دور از هر انسانی ، راحت میشدم و تنها نمیشدم ، چون خدایی داشتم که دوستی به تمام معنا و دوست داشتنی تر از هرکس بود .
گاه یاد سخن دلشنین استاد حسین پناهی می افتادم ، آری برای من این چنین تصدیق میکرد ( ترس من از مُردن ، دیدن دوباره آدم های این دنیاست ).
دنیایی داشتم ، پُر از تلاطم ، پُر از صعودهای رویایی و ناگهان سقوط های طلایی .
حال ، امید من خداست ، دوست من خداست و دوستدار من خداست .
دیگر منتظر هیچ کس نیستم ،چون انتظار برایم معنا ندارد ، چون خدایی را دارم که همیشه در کنار من است و تنهایی برایم معنا نمیدهد ، ما همه خوشبختیم چون خدا در کنار ماست و دوستدار همگی ماست .
از دوست های مجازی گذشته ام ، چون دوست ِ حقیقی ای چون خدا دارم .
گاه حتی از دوستان حقیقیم نیز میگذرم ، چون دیداری با معبودم دارم و نماز مرا به او میرساند .
اشک هایم دیگر برای بیهودگی نیست ، برای افسودگی و فرسودگی نیست ، پیری برای همه است ، نه برای من و نه برای تو ، برای ما .
جادویی دارم فوق العاده ، جادویم اشک هایم هست ، نه برای بنده ی خدا ، بلکه برای خود خدا ، خدایی که معبود العالمین است.
دوستانتان را خوب برگزنید و بهترین ِ دوستان خداوند است .
از اشک هایتان خوب بهرهمند شوید ، بهترین اشک ها ،اشک های عارفان است.

علیرضا احمدی بفروئی
به امید موفقیت همگی .

- - , .

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 269 تاريخ : سه شنبه 27 بهمن 1394 ساعت: 23:16