آرایه های ترجمه پذیر

ساخت وبلاگ
به نام خدا

بررسی ترجمه پذیری آرایه های ادبی در شعر

در این نوشته سعی بر آن است که نشان دهیم کدام آرایه های ادبی پتانسیل ترجمه پذیری دارند.با توجه به ضرورت ترجمه پذیری شعر در راستای جهانی شدن آن این مطلب برای شاعران حائزاهمیت خواهد بود که کدام قسمت از شعرشان هنگام ترجمه از بین می رود و کدام قسمت به قوت خویش باقی می ماند.
تعریف شعر:

شاید بتوان گفت به اندازه ی تمام شاعران روی کره زمین تعریف متفاوت از شعر وجود دارد به طور مثال:
خواجه نصیرالدین طوسی ملهم از سخن ابن‌سینا در کتاب شفا، به پیروی از ارسطو، شعر را «سخنی خیال‌انگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده‌باشد» می‌داند.(۱)

شفیعی کدکنی: شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.» در این تعریف پنج عنصر اصلی دیده می شود که هر شعر ، به گونه ای از هر کدام از آن پنج عنصر برخوردار است:۱-عاطفه ۲-تخیل ۳-زبان ۴-آهنگ ۵-شکل(۲)

ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهی ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن چنان که روی داده است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید، اما همچنان تاریخ خواهد بود، شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند، در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا برحسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزیی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده‌است.»(۳)

کوروش صفوی در گفتگویی به دشواری برای یافتن تعریفی برای شعر اشاره کرده و می‌گوید: سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی»، «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آنها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است»، اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد، تعریفی که بر اساس آن، اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و اخوان ونیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند».(۴)

یکی از صورت‌گرایان روسی، شعر را "رستاخیز کلمه‌ها" خوانده است، و درست به قلب حقیقت دست یافته، زیرا در زبان روزمره، کلمات طوری به‌کار می‌روند که اعتیادی و مرده‌اند و به هیچ‌روی توجه ما را جلب نمی‌کنند ولی در شعر، و ای بسا که با مختصر پس و پیش شدنی، این مردگان زندگی می‌یابند و یک کلمه که در مرکز مصراع قرار می‌گیرد سبب زندگی تمام کلمات دیگر می‌شود.(۵)

همان طور که دیده می شود اختلافات زیادی بر سر این تعریف وجود دارد اما شاید بتوان گفت شعر ارتباط ‍‍پنهان کلمات برای خلق معانی جدید و یا بهتر گفتن مضامین قدیمی است.

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه ی جنات تجری تحتها الانهار داشت(حافظ)

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است (فاضل نظری)

آن تیره مردمک ها...آه
آن صوفیان ساده ی خلوت نشین من
در جذبه ی سماع دو چشمش
از هوش رفته بودند...(فروغ)

ندانستن قواعد شعری مانع از لذت مردم همه فارسی زبانان از این بیت ها نخواهد شد چرا که کلمات دقیقاً همان جایی هستند که باید باشند.

آرایه های ادبی:

شعر شناسان برای اینکه سر از کار شاعران در بیاورند برای هر کدام از این ارتباطات لغوی اسمی گذاشتند که به آن ها آرایه های ادبی می گویند البته تقسیم بندی دقیق تری در این حوزه به نام بدیع و بیان هست که ما برای راحتی فهم فقط از نام آرایه استفاده می کنیم.

انواع آرایه:

گاهی این ارتباط بین کلمات از لحاظ معنایی و گاه از لحاظ شکل ظاهری ایجاد می شود بنابراین می توانیم آرایه ها را به دو گروه اصلی ظاهری و معنایی تقسیم بندی کنیم:

آرایه های ادبی ظاهری:

می توان گفت استفاده از این نوع آرایه ها یک جور بازی با ظاهر کلمات است یعنی حتی اگر شما به معنای واژگان واقف نباشید باز هم می توانید این آرایه ها را درک کنید:
از جمله ی این آرایه ها عبارتند از:

• سجع همسنگ (سجع متوازن)
• سجع همسو (سجع مطرف)
• سجع همسان (متوازی)
• همسانی (ترصیع)
• تسجیع
• ازدواج
• همگونی (جناس)
• جناس تام
• جناس ناقص
• جناس زاید و مزید
• جناس زاید
• جناس مذیل
• جناس آمیغی (مرکب)
• جناس مقرون
• جناس مرفو
• جناس دوگانه (مکرر یا مزدوج)
• همسانی و همگونی (ترصیع مع‌التجنیس)
• اشتقاق
• باشگونگی (قلب)
• بُنسری(ردالعجز علی‌الصدر)
• سَربُنی (ردالصدر علی‌العجز)
• تسبیغ (تشابه‌الاطراف)
• وارونگی
• بازآورد آغازینه (ردالمطلع)
• بازآورد قافیه (ردالقافیه)
• قافیه دوگانه (ذوقافیتین)
• تشریح و تکرار
• هماوایی (توزیع)
• اعنات (التزام)
• وزن دوگانه (ملون)
• توشیح

ترجمه پذیری آرایه های ظاهری:

آن طور که به نظر می رسد به دلیل وابسته بودن این آرایه ها به ظاهر واژگان ترجمه پذیریِشان محدود می شود.
در فرایند ترجمه ی اشعار کلاسیک پارامتر هایی مثل بیت ،مصراع، وزن،قافیه، ردیف و ... حذف می شوند بنابراین تمام آرایه های مربوط به آن ها نیز در این فرایند از بین می روند.
آرایه ی جناس نیز به دلیل وابستگی به اشتراک و مکان حروف کلمات دچار آسیب دیدگی می شود و نمی تواند از الک ترجمه رد بشود.
شیر و شیر Milk,lion
آب و مهتاب water,moonlight

اما آرایه هایی نظیر اعنات،ردالمطلع و تکرار را تا حدودی می توان ترجمه کرد اما اینکه چقدر این آرایه ها در نسخه ی ترجمه شده شبیه اثراصلی باشند،بر می گردد به هنر مترجم.

همه کارم ز خود کامی و بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محمل ها(حافظ)

I followed my own path of love, and now I am in bad repute
How can a secret remain veiled, if from every tongue it drips
(شهریار شهریاری)

در نسخه اصلی «کام» و «نام» مشمول آرایه جناس اختلافی می شوند اما همانگونه که می بینید پس از ترجمه شدن یکی از این کلمات (خودکامی)در قالب یک جمله و دیگری در قالب یک کلمه ظاهر شده و این آرایه به همراه معنا منتقل نشده است.

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است(حافظ)

No dread of disgrace when my reputation is in shame
And no dread of reputation when my disgrace is in fame(یاسمن جبارپور)

همان گونه که ملاحظه می کنید تکرار کلمات «ننگ »و« نام» در نسخه ترجمه شده به خوبی اعمال شده و دقیقا آرایه ی تکرار به همراه معنا منتقل شده است.

آرایه های ادبی معنایی:

این دسته از آرایه ها مربوط می شود به معنای کلمات ،شاید بشود این گونه قضاوت کرد که این دسته از آرایه ها در فرایند ترجمه کمتر آسیب می بینند چرا که معنا اساس شعر و اولین چیزی که بعد از ترجمه شدن به مخاطب القا می شود مفهوم شعر است.
از جمله ی این آرایه ها عبارتند از:
• صفت‌شمار (تنسیق‌الصفات)
• نام‌شمار (سیاقةالعداد)
• پی‌سپار (متتابع)
• همبهری (تسهیم)
• نشانداری (توسیم)
• وانگری (التفات)
• همبستگی (مراعاةالنظیر)
• ناسازی (تضاد)
• نادان‌نمایی (تجاهل‌العارف)
• چشمزد (تلمیح)
• دستانزنی (ارسال‌المثل)
• تضمین
• ترجمه
• جمع
• تشبیه
• تقسیم
• استیفا (استقصا)
• جمع و تفریق
• تقسیم
• پیچش و گسترش (لف و نشر)
• وارونه (معکوس)
• آمیخته (مختلط)
• بازگشت (رجوع)
• ایهام
• ایهام پیراسته (ایهام مجرده)
• ایهام آشکار (ایهام مبینه)
• ایهام پرورده (ایهام مرشحه)
• ایهام آمیغی (ایهام مرکب)
• ایهام تناسب
• ایهام تضاد
• ایهام‌گونه (شبه ایهام)
• ابهام
• دورویه (ذووجهین)
• ستایش نکوهش‌نما (مدح شبیه ذم)
• نکوهش ستایش‌نما (تأکیدالذم بما یشبه المدح)
• استدراک
• ستایش دورویه (مدح موجه)
• شیوه شیرین (اسلوب‌الحکیم)
• فسونِ روا (سحر حلال)
• مبالغه
• اغراق
• گزافه هنری (غلو)
• یکپارچگی (استطراد)
• پرسش و پاسخ
• شگرف‌آغازی (براعت استهلال)
• نیک‌آغازی(حسن مطلع)
• نیک‌انجامی (حسن مقطع)
• گریز نیک (حسن تخلص)
• خواهش نیک (حسن طلب)
• بهانگی نیک (حسن تعلیل)
• چیستان (لُغَز)
• معما

از بین آرایه های فوق ایهام،تضمین و ارسال مثل را نمی توان ترجمه کرد :
ایهام به کار بردن یک لفظ با دو معنی ممکن در شعر است و از آنجایی که در ترجمه فقط یک مفهوم می تواند منتقل شود این آرایه به کلی از بین می رود:

به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها(حافظ)

With its perfume, the morning breeze unlocks those beautiful locks
The curl of those dark ringlets, many hearts to shreds strips
(شهریار شهریاری)

همان گونه که مشاهده می کنید دو وجهی بودن معنای کلمه ی «بو» و «خون در دل افتادن» در نسخه ترجمه شده مشاهده نمی شود.

از آن جهت که مثل ها در شعر فارسی بر می گردد به فرهنگ ایرانی فهمیدن تمثیلی بودنشان برای خارج زبان ها کار دشواریست بنابر این شیرینی این آرایه در فرایند ترجمه از بین می رود.

در مورد تلمیح باید گفت اگر به داستان،حادثه و یا افسانه جهانی باشد درکش برای مخاطب خارجی زبان راحت خواهد بود اما اگر محدود به ایران و فارسی زبانان باشد این آرایه نیز از ارزش خواهد افتاد.

اما باقی آرایه های معنایی را می توان به طریقی وارد نسخه ترجمه ی اثر نمود.

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا(حافظ)

O pious of the heart, I am lost in a love, so great
O pain the hidden secrets will become open debate.
(شهریار شهریاری)

آرایه ی تضاد در ترجمه به خوبی نشسته است.

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گم شدگان لب دریا می کرد(حافظ)

That pearl that transcends time and place
Sought of divers whom oceans sail
(شهریار شهریاری)

در اینجا نیز آرایه تناسب یا مراعات نظیر برقرار است اما ای کاش مترجم ترکیب تشبیهی صدف کون و مکان را هم ترجمه می کرد تا زیبایی این اثر دو چندان شود.

باید بگویم که از نظر من در بین همه ی آرایه ها «تشبیه» و زیر شاخه های آن اساسی ترین نقش را در ترجمه پذیری اثر ایفا می کنند چرا که عامل اصلی تصویر سازی در ذهن مخاطب تشبیه است و خوشبختانه این آرایه در حین ترجمه ی حرفه ای آسیب نمی بیند.

دلم خزانه ی اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد(حافظ)

My heart was a treasure chest of secrets, the hands of fate
Closed and locked and its key, to my Beloved bade.
(شهریار شهریاری)

همان طور که دیده می شود اساس این بیت بر تشبیه است و در ترجمه نیز این مفهوم توانسته به خوبی جای گیری کند.

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است(فاضل نظری)

She is the red apple rolling in the way of river
making all the town fall in love with her, until I take.
(یاسمن جبارپور)

آن تیره مردمک ها...آه
آن صوفیان ساده ی خلوت نشین من
در جذبه ی سماع دو چشمش
از هوش رفته بودند...(فروغ)

That dark pupils…
My unmixed hermit Sufis
Became unconscious
In rapture of his SEMA’s eyes.
(یاسمن جبارپور)

همه هستی من آیه ی تاریکیست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد...(فروغ)

All my being is a dark verse
that repeats you to the dawn
of unfading flowering and growth.
(شعله ولپی)

**
از این نوشته این طور می توان نتیجه گرفت که اصلی ترین آرا یه ها در ترجمه اشعار آرایه های معنوی هستند اگرچه برخی از آرایه های ظاهری نیز در این میان می توانند خودی نشان بدهند.
شاعران برای جهانی شدن اشعارشان باید به این آرایه ها توجه داشته باشند؛چه بسیار شعر های زیبا در زبان مادری ما بوده اند که پس از ترجمه زیباییشان را از دست داده اند.
اگرچه معنا مهم ترین رکن یک شعر است اما چیزی که شعر را از یک متن عادی جدا می کند همین ارتباطات پنهان میان کلمات است .
شعر بدون مرز شعریست که پس از ترجمه ماهیت شعری خود را حفظ کند.

منابع:

۱- فشارکی، محمد. «ابتکارات خواجه نصیر در عروض و فنون شعری». پایگاه مجلات تخصصی، ۱۳۸۱. 44. بایگانی‌شده از نسخه ی اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲
۲-کتاب ادوار شعر فارسی
۳- احمدی‌سعدی، عباس. «جایگاه شعر در منطق(1)». پایگاه اطلاع رسانی حوزه، 1388. بایگانی‌شده از نسخهی اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
۴- صفوی، کوروش. «شعر و نظام‌های انگیخته زبانی (شعر از دیدگاه زبان‌شناسی)». نشریه فرهنگ و هنر، خرداد و تیر 1378 - شماره 3. بایگانی‌شده از نسخهی اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
۵-«موسیقی شعر» اثر محمدرضا شفیعی کدکنی

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1396 ساعت: 7:00