من دلتنگم

ساخت وبلاگ

من دلتنگم من دلتنگم
آری دلتنگ، برای همه ی چیزهای خوبی که دیگر نیستند.
برای قصه های مادربزرگ که همیشه کلاغش خوشحال بود.
برای حرف های معلم پرورشی ام که می پرسید آرزویت چیست ؟ میخواهی چکاره شوی؟
برای باران هایی که وسط تابستان می آمد و پدرم را ذق مرگ میکرد.
برای سیزده بدر هایی که به چهارشنبه ختم می شد و زمان میخرید برای پرکردن پیک نوروزی ام .
برای جریمه های طولانی ام. بازی های کودکانه ام .حرف های بچگانه ام
برای بادکنک هایی که از عروسی همسایمان کش میرفتم.
برای تیروکمان هایی که تولیدی خودم بودند.
برای نگاه معصومانه ام سر سفره تا من از گوشت سهم بیشتری داشته باشم.
برای آب بازیهایی که در حیاط با مادرم ، پدرم، خواهر وبرادرم میکردم
برای همه ی آنها دلتنگم
شاید باورتان نشود من حتی برای مارمولک های دیوار سیمانیمان که شب را برایم ترسناک میکرد هم دلتنگم
وحال اینهمه دلتنگی روی دستم مانده است .
و وقتی خوب نگاه میکنم ،میبینم ناله های دیروزمان ای کاش هایی شده اند که دیگر غیر قابل بازگشتند وحال امروز هم موضوعی است برای فردا
بیایید برای امروزمان دلتنگ باشیم یا نه دیر است برای همین لحظه ای که گذشت
زیرا به قول شاعر چه زود دیر میشود.

جواد محمدی.آذر

- - , .

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 276 تاريخ : يکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت: 10:28