خوانش شعر ی " شب و روز" از زنده یاد حسین پناهی

ساخت وبلاگ

خوانش شعر ی " شب و روز" از زنده یاد حسین پناهی
عرض ادب و احترام..

شب در چشم های من است
به سیاهی چشم هایم نگاه کن.
روز در چشمان من است
به سفیدى چشمهاى من نگاه کن.
شب و روز در چشمان من است
به چشمان من نگاه کن.
پلک اگر فرو بندم
جهانى در ظلمات فرو خواهد رفت..
" مرحوم حسین پناهى"

شعر بالا به نظر نگارنده از سه بند شکل یافته.در عین اینکه می توان مستقل خواند و در عین مستقل بودن از یک ساختار منسجم به لحاظ محتوایی و فرم در پیوند یکدیگرند. از آرایه های ادبی تناقض که شاعر به کار برده از نقاط قوی ومهم شعر می باشد و به نظر نگارنده این تناقضات بار معنای شعر را به دوش خود میکشد.
ما هدفمان در اینجا خوانش پدیدار شناختى این سروده کوتاه هست و سعى بر این داریم که بدون اغراق و بزرگنمایى دست به واکاوى اجمالی این اثر بزنیم.

نکته اولى که در ذهن من ( نگارنده) تداعى کرد, تصویر سازى است که شاعر از واژه" چشم" گرفته و ارتباط با دنیاى بیرون خویش برقرار کرده و دنیاى خود( کره خاکى ش) با توجه به ان وسعتش در چشم که که جز از عناصر کوچک بدن انسان است، جاى مى دهد. همصامتى" ش" براى تاکید است که شاعرانه زیرکانه و هنرمندانه به کاربرده و باعث یک موسیقى درونى شده است و باعث پیوندهم اوایى " چشم" و" شب" مى شود.
تشبیه هات زیبا ى که شاعر شب و روز را به سیاهى و سفیدى چشم مى کندباعث زیباى دو چندان این شعر شده است. شاعر که از اوضاع و وضعیت محیط خود ناراضى است از لحن موکد " چشم" به کار مى برد تا احساسات ناراضایتى خود را اعلام بکند.
, در اینجا می توان به ان حدیث ( جمله) معروف علی بن ابیطالب (ع) اشاره کرد که فرمودند:
(( بین حق و باطل چهار انگشت فاصله هست)) اشاره به فاصله دو اجزای اصلی و مهم بدن یعنی : چشم و گوش".
شب با سیاهى و روز با سفیدى در ادبیات و اشعار بسیار ى از شاعران به کار برده شده است که این الفاظ محتواى متفاوتى داشتن. گاهى براى گریز از یک اتفاق ناگوار به شب پناه مى برند که سکوت هم جارى است. و یا بالعکس در روز اتفاق مى افتد. منظور از سیاهى مى تواند اوضاع و احوال ظلم و بدى باشد که در شب از سوى بدکاران و ظالمان اتفاق مى افتد .روز نشانه اش سفیدى است و معمولا به ظاهر " همه چیز ارام است!
شاعر چشمان خودش را مى بندد جهانى که از قبل براى خواننده خود ساخته است , در تاریکى فرو مى بندد. به نظر نگارند دو برداشت مى توان از این بند اخر کرد, اول اینکه وقتى چشم به اینگونه که شاعر طراحى کرده بود، بسته شود " مرگ" یک انسان به ذهن تداعى مى کند. دومین برداشتى که مى شود کرد, ما شنیده ایم و دیده ایم که در دنیاى خویش و وطن خویش به دیگران ظلم مى شود، حق شخصى را پایمال مى کنند و شخص بیننده نسبت به ان اتفاق بى تفاوت بوده و مى گویند که " چشم هایت" را ببند!! وقتى چشمها اینگونه بسته شود واضح هست که چگونه یک جامعه و یا یک دنیا در تاریکى فرو مى رود!

" محسن نوزعیم"

26/ 6/ 94

و من الله توفیق

و سپاس و خسته نباشید محضرمدیریت محترم استاد چگینی زاده گرامی برای تایید این نوشته های ناچیز.

- - , .

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 251 تاريخ : جمعه 23 بهمن 1394 ساعت: 23:10