شعر نو

متن مرتبط با «هفتم» در سایت شعر نو نوشته شده است

هفتمین روز

  • "غروب دختری بود با نمِ روی گونه.." از آب رودخانه ها که تنی را شسته اند، از درختان این حوالی که ترنم بر تارک خود بسته اند، از این پل تا پل بعدی و پل های بعد، زنی به انجیل غروبشاعر:مهتاب محمدی راد, ...ادامه مطلب

  • بهبود تمرین پیانو در هفت قدم (گام هفتم)

  • معلم خود بودن: پس از ضبط کردن در مرحله ی ششم آنرا پس از یک الی دو روز مجدداً گوش کنید . ابتدا بدون نگاه کردن به نت و با تمرکز بر اجرای کلی موسیقی به آن گوش دهید. آیا شما ایده های موسیقی و بیان های مورد نظر را در سراسر قطعه دریافت میکنید؟چه چیزی میتواند پیشرفت داده شود؟یادداشتی از آن بردارید.بار دوم که به آن گوش میدهید چشمهایتان را بسته و تصور کنید که این اجرا مربوط به یکی از پیانیست های مورد علاقه تان در یک رسیتال میباشد.آیا میتوانید قسمتی را که از پیانیستتان توقع دارید تا آنرا متفاوت و یا حتی بهتر بنوازد مشخص کنید؟از آن یادداشتی بردارید .اکنون یک جا بنشینید و با در دست داشتن نت ها و یک مداد چ,بهبود,تمرین,پیانو,هفتم ...ادامه مطلب

  • بخش هفتم - سفر ستارگان در دیوان لسان الغیت حافظ شیرازی

  • بخش 7 هفتمحکیم ابوالقاسم فردوسی خالق شاهنامه اشعار زیبایی در این باب دارد .در شاهنامه ابیاتی را می خوانیم که نشان مید هد این مرد نابغه (فردوسی ) با طرز ساخت اسطرلاب که در فارسی انرا " جام " می نامند مطلع بوده وبرای کسانیکه بخواهند اطلاعات مقدماتی را از این دستگاه بدست آورند راهنمای بسیار خوبی است .در اشعار فردوسی بزرگ در می یابیم که منظور حافظ شیرین سخن در بکار بردن "جام جهان بین " یا " جام جمشید " و رموز خطوط "ساغری " چیست ونیز باید کلمه به کلمه در اندیشه بزرگان به ویژه شاهنامه فردوسی ، دیوان منوچهری خاقانی ومثنوی معنوی و شیخ محمود شبستری ، فخرالدین اسعد گرگانی ونظامی و ملک الشعرا بهار و سایر مفاخر ایران زمین تحقیقی کامل بعمل آید و به گونه ای دیگرف دو باره ارزشیابی کنیم نه صرفا بخاطر آنکه معانی مجازی که فقط از دیدگاه عرفانی است منظور نظر گردداین نکته باید یاد آوری شود که اغلب وزیران وسرکردگان سپاه وامثال و مشاوران حکومتی دوران حکومت مادها وپارت ها ، ایلامی ها ، هخامنشیان وساسانیان به ویژه قبل از اسلام این بزرگان خود از دانشمندان و مطلعان علم نجوم بوده اند وبه هنگام هر نوع تصمیم گیری وشروع جنگ از اسطرلاب ودانش نجومی کمک می گرفته اند وبا دانشمندان مشورت می نمودند و شاهد این مدعا گذشته از اوراق کتاب کارنامه اردشیر بابکان ، ابیاتی هم از حکیم طوس ، شاهنامی فردوسی است .بخواند آن زمان شاه جاماسب راکجا رهنمون بود گشتاسب راسر موبدان بود و شاه ردانچراغ بزرگان واسپهبدانستاره شناسی گرانمایه بودابا او به دانش کرا پایه بودونیز در باره رستم فرخزاد ، فرمانده سپاه ایران که یکی ار مطلعان علم نجوم و اختر شناسی بود چنین آمده :بدانست رستم شمار ِسپهرستاره شُمر بود با داد و مهربیاورد صلاب و اختر گرفت 1ز روز بلا دست بر سر گرفتیکی نامه سوی برادر به دردنوشت و سخن ها یاد کردو در داستان اردوان وگریختن اردشیر می سراید :وزان پس چنان بُد که شاه اردوانز اختر شناسان روشن روانبیاورد چندی به در گاه خویشهمی باز جست اختر و راه خویشلذا مطلعانی بوده اند واین ابزار را نیز بهمراه داشته اند که با آن محاسبات خود را انجام می دادند و این ابزار همان اسرلاب بود که برای حل مسایل نجومی به آن مراجه می کرده اند1) صلاب مخفف اسطر لاب استادامه دارد Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نامه هایی به قاصدک- قسمت هفتم و هشتم

  • نامه هایی به قاصدک- قسمت هفتمقاصدک تنهایی حادثه ای است پر باران وقتی مسیر بی تابی هیچ آینده ای برای وصال به دریای مهربانی ات نداشته باشد.قاصدک دستانم را بگیر و مرا از همهمه و شلوغی زمین تا آغوش سبکبال خودت رهایی ببخش.زمین مرا می ترساند وقتی صدای در هم شکستن استخوان های احساس در برابر دیدگانم به اهتزاز در می آید، وقتی آدم ها برای پررنگ تر دیده شدن چنگ در تاریکی نااهلی می افکنند.آغوش باز کن تا چشم هایم زمین را از دریچه ی اطمینان قلبت نیک بنگرد و به لبخند گل ها، بی ترس از هجوم پاییز خو بگیرد.قاصدک کاش فاصله ها به کوتاهی لبخند های زمینی بود تا دستان اندیشه ات را بر قلب می فشردم و خبر از عطر بودنت را سرمه به چشمان یاس های باغچه ام می کردم.کاش آرزوها آنقدر سبکبال بود که دستان پروازت را می گرفتم و آزاد در آسمان آغوشت حل می شدم......نامه هایی به قاصدک- قسمت هشتمقاصدک! معنای تکرار را قلبی می فهمد که پنجره هایش عمری است منتظرند، دستی به مهر و از روی عادت هر صبح گونه های احساسشان را در آغوش بگیرد تا غبار تنهایی بر تارک گیسوانشان ننشیند!رام شدن احساس را قیمتی است که هرگز در سرزمین آرامش نصیبت نمی شود. باید رهسپار آسمان شوی تا قدر آغوش شاخه را بدانی هر چند گاهی برای بازگشت دیر می شود.می دانی نعمت وجود را آن ماهی می فهمد که از پیچ و تاب حوض به تنگ آمده، ناگاه هوا را در آغوش می گیرد و در حصار امنیت قطره ای از نوازش حوض بر بستر خاک جان می کند!کسی چه می داند شاید عادت اندیشه ام که با هر دم تو را به پرواز در آورم تا آسمان را در آغوش بگیری روزی آنقدر اهلی ام کند تا در پناه اوج رویایی ات، من نیز آرام بگیرم!- بچگیام -بیست و هفتم خرداد نود و پنج Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها