پاییز

ساخت وبلاگ

تنها تر از یک برگم
برگی که دست از لطافت شاخه هایش می کشد
و در مصیر باد فراموش می شود
نفرین ساحرین شهر می گیرد
و با انجماد اشک در بغضم طلسم می شوم...
بعد از جدایی
هر برگی زیر وزن تنهایی می شکند
و از شدت شکنندگی شاعر می شود
آنگاه خشخشکنان شعر می سراید
دلم تنگ شاخه ام است
پوسیده ام ولی هنوز سبزم

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 21:26