شرقی ترین لبخندت را که زدی کوچه ساکت شد از هیاهوی بازی پسران چشمک که زدی لکنت گرفتند پرده های پنجره های کنجکاو گلهای چادرت را که تکاندی عطر یاس پیچید آن تابستان در خفتگان زیر پشه بندهای بیشاعر:بابک وفائی, ...ادامه مطلب
کوچه ای هست در این نزدیکی که پر از خاطره های ، دور نزدیک من است ، کوچه ای پر ز یاس ، و گل های سرخ رنگ وقشنگ ، که ز دیوار محبت باغ بر کشیده اویخته اند ، وطلب عشق ومرام تو کنند ، اما افسوس کهشاعر:بهرام معینی, ...ادامه مطلب
چشم انتظار غروبی برفی ته مانده بوسه هایمان انتهای یک کوچه بن بست من باشم و تو سو سوی چراغ خانه های خسته از ایستادن رقص دانه های نقلی دانه هایی که برای نبودنت برای فردایی که می دانمشاعر:نینا متهور, ...ادامه مطلب
بی تو در قافله غصه و اندوه بمردم بی تو من سختی هر ثانیه را بشمردم پس از آن شب که تو گفتی حذر از عشق ندانی سفر از پیش من هرگز نتوانی یادم آید ... قطره اشکی که از آن شاخه فرو ریخت مرغک تیره شب پرشاعر:الهه کرمی, ...ادامه مطلب
شعر ۱ _ از کدامین پنجره یِ خیال نامَت را بپرسم؟ نَمِ بارانِ خیسِ خسته یِ این کوچه را بنگر! هراسان، بادِ ویرانگر در آن کوچه که جایِ خلوتی بود و دلم،یکریز میبارید به سویَت آمدم نشناختیشاعر:عیسی نصراللهی, ...ادامه مطلب
سراین کوچه بن بست صدای قدمت می اید رود در جریان است من به این امدنت محتاجم چلچله می خواند من به آغوش شما می ایم باد هم می داند تو به این زلف پریشان می اییشاعر:مهدیه آزادی, ...ادامه مطلب
دیدمت جانم و از عشق تو دل جام گرفت از وجود تو دل خسته ی من کام گرفت آن زمانی که دل از عشق تو انجام گرفت نور امید درون دل من بام گرفت در فراقت سیل غم باریده ام تا آمدی غم دنیا ز دلم رفت و دل آرامشاعر:زهرا راحمی, ...ادامه مطلب
بام ایوان دلم میریزد از صدای پر این چلچله ها تاچکد در رگ من جوهر رقص دستی از خاک مرا میخواند کای غریب ناشناس کوچه از حسرت گامی بتو نزدیک تراست گام بردار که ره تاریکست چشم رویایی این پنجره هاشاعر:مژگان واشانی اشترینانی, ...ادامه مطلب
كوچه ما دو طرف راهش باز طول آن بس كه دراز سر آن آمدنم را به كسي مُژده نداد كودكي پنجرهاي باز نكرد كفتری پَر نزد از هره بام و صدايی نشنيديم ز باد قطرهای از هوس دخترك باكرهشاعر:حمیدرضا میرمعزی, ...ادامه مطلب
چه آسمان ها ...که آبی نیست _ چترها از کوچه هایِ بی دلیل عبور می کنند وَ ...زیرِ برفِ همین کوچه بنفشه ای به خواب رفته است . چه دریاها...که در کرشمه هایِ پارو نشسته بر سایه هایِ چشم هایت ..._ بهشاعر:فریدون ناصرخانی کرمانشاهی, ...ادامه مطلب
یادت هست!؟ کوچه های گِلی بیداری صبح! بازی ها چه ساده بود! یادت هست مدرسه را نیمه ی راه باران آمده بود کتابها ، خیسِ خیس باد سرد شیشه ها ی مدرسه شکسته بود! شهر ما ساحل داشت بستر رود خورشیدشاعر:حسن بهبهانی, ...ادامه مطلب
هزاران کوچه در خوابست هزاران کوچه, ...ادامه مطلب
عشق اول ‚ وعده ی پنهونی اونور شمشا, ...ادامه مطلب
ای وطن من ای عشق / ای ازدحام درد جان , ...ادامه مطلب
باز پلک کوچه بالا می رود چشمه ای از کوچه ی ما می رود گفتمش آخر کجا ؟ خندید و گفت: « می روم آنجا که دریا می رود » , ...ادامه مطلب