شعر نو

متن مرتبط با «جامی» در سایت شعر نو نوشته شده است

ساقیا جامی بده

  • ساقیا جامی بده احوال ما احوال نیست دایما احوال ما بر این ره و منوال نیست هر که رسوای بتی از دل نگردد بی گمان بخت او شوریده و اقبال او اقبال نیست بس که در کنج قفس بنشسته مرغ دل مرا بر تن پرواز ماشاعر:آرمین نوری ارومو, ...ادامه مطلب

  • مسافر کجامی رود

  • دراین شب تاریک بارانی مسافرکجامیرود اشک نم نم بارون از خانه دلدار میرود خواهرمهربان مادردلسوز دست به دوعا پدر پریشان که یوسف ازکنگان میرود سلام ودرود فراوان مثل گلهای نوبهاران سال نو بهشاعر:سخی نظری, ...ادامه مطلب

  • جامی

  • بیا و بگذر از سنجاب شاهی که دارد دردسر اسباب گاهی به شادی روان حاتم طا ببخش و خوش نمان از ماتم ما که فرق است بسیار بین هر انگشت گرفت بر شست و سلطانی نزد مشت مرا که غرق در دریای اشکم به دادم رسشاعر:امیر چراغی خیرابادی, ...ادامه مطلب

  • جامی از خمره ی نیما

  • بی مقدمهدرمیان انبوه شاعران نیمایی، پیش از انقلاب ،سهراب سپهری وجودی استثنایی بود که از همه جنجالهای روشنفکرانه وغرب گرایانه وکجروانه پا کنار کشیده نیزبرای بسیاری از افراد بهترین نمونه یک هنرمند واقعی بود‌.انسانی وارسته که به استعداد و توانایی های ذاتی هنریش تکیه داشت.تنهازیست ودراین تنهایی از نیرنگ ودورویی وتقلب دور بود گویی تمام فضیلتهای یک هنرمند اصیل ونجیب ایرانی را در خود داشت.سهراب یک شاعر واقعی است وبه وجود خود توجه دارد نه به چیز -های مجرد وموضوعهای منفرد ومنحصر.او موقعیت آرمانی را در جهان می جوید و با نگاهی روان و گردان که از سرچشمه پنهان درذهن و خیال او جاری می شود در مسیر مختلف به راه می افتد وبه دنبال تازگیها به قصد تازه بینی ها و نام گذاری های نو می رود.او تماشاگر انعکاس پاکی خود وجهان خوداست وجز خود،کسی یا چیزی را در شعر خود تعقیب نمی کند واین پشتوانه فرهنگی وذهنیت خاص وحساسیت تاریخی اوست که در لحظه آفرینی چون خونی در رنگهای شعر او نسج وبافت مختص ومشخصی دارد،جریان می یابد و شاعر وشعرش را بر پله ویژه خویش می نشاند.پیوند سهراب با طبیعت ازدو دیدگاه قابل تفسیر است:۱-از آن لحاظ که اندیشه هایش دارای رنگی عارفانه است اودر مظاهر صنع الهی غرق می شود وخود را با آنها پیوسته ویگانه می بیند و نمایش او نیز دردمساز بودن با آنهاست.۲-اینکه او انسانی است دل آزرده از شهر وتمدن خشک عاری از عشق و معنویت .ناگزیر به طبیعت روی آورده است تا فرصت سبز حیات را در دامن آن درک کند این عوالم همراه است با عواطفی لطیف وتخیلات ظریف که همه چیز را زنده وباروح می بیند وچون بار دیگر به آنها می نگرد مفهومی تازه برای هریک کشف می کند بی گمان برخورد ونگرش او در مقام یک نقاش در برابر طبیعت در تاملهای او تاثیر داشته است چنانکه در شعر خود اشاره می کند:گاه گاهی قفسی می سازم با رنگمی فروشم به شماتا به آواز شقایق که در آن زندانی استدل تنهایی تان تازه شود.چه خیالی ،چه خیالی،.‌‌می دانمپرده ام بی جان است.ادامه دارد‌‌‌‌‌.... Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها