ای کاش بی وطن بودیم تا هر وقت شاخه های درختمان خشکید چون پرستو به بهار می گریختیم و هر وقت می آمد بهار به این دیار به آغوش چمن می آمدیم باز از قاره ها می گذشتیم از این فلات تا سیبری بی گذرنامهشاعر:آرمین تمرزاده, ...ادامه مطلب
ساده بودیم ‚ ساده بودیم ‚ مثل قلب ع, ...ادامه مطلب
به کجا بگریزم؟ من که از تیر رسِ تلخ نگاهت، رَستم! غرق آتش هستم! دلم اما خوش بود، با خودم، عشق، سفر! آخرین حرف مرا هیچ کس آیا نشنید؟ آخرین برق نگاهم به کسی کرد اصابت، آیا؟ مادرم خواب مرا، هیچشاعر:حميده عسكري بيجاربسته سري, ...ادامه مطلب