شعر نو

متن مرتبط با «افتاده» در سایت شعر نو نوشته شده است

تبری افتاده بر پیشانی من...

  • ندیدی مرا در آینه هرگز تبری افتاده بر پیشانی من عصایی گرفته دستانم را پُر شده آینه از پیری من تَرک افتاده دیوار اتاق از تنهایی خانه تاریک شد از این همه درد بعد از تو انگشتانم شد نوازشگرشاعر:سینا امیرخسروی, ...ادامه مطلب

  • اتفاق افتاده بود

  • آنچه میترسیدم ارآن برایم اتفاق افتاده بود عشق درنهادم بود وبرایم اتفاق افتاده بود سالیان سال آنرا میراندم زخویش درهمان دم بانگاهت برایم اتفاق افتاده بود می خواندم فقط، دوری عشق سخت استشاعر:سمانه عسکری(پروانه), ...ادامه مطلب

  • بی زبان افتاده ام.

  • سلامآغوشی می خواهم به تنگاتنگی غنچه ای که دراضطراب باغچه ی خیالم روییده.جوشانده ی عشقی می خواهم که هنگام نوشیدنش لب هایم تاول زند و تقدیری که عاقبت بخیرم کند!من داغبار اندوه خویشم.دلم گل بهارنارنج می خواهد و مشتی غزل تر و تازه.حافظ عمر گذاشت رمز گل نیافت. مثل منی که هزار خار به پهلو دارم و داغ شقایق بر پیشانی چگونه رمز خودسوزی آلاله ها را آن هم در خاکی غریب، درارژنگ دلم نقش زنم؟به دادم برس!در کاسبرگی ارغوانی لکنت زبانم پیچیده شده. بر سر ذوقم بیاور تا ذهن کتاب ها پر از غریو واژه ی "دوستت دارم، دوستت دارم" شود. This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها