شعر نو

متن مرتبط با «آیین» در سایت شعر نو نوشته شده است

قضاوت نکن، آیینم، آیین خنده است

  • مرا خندان دید،زحال من گریست که با این و آن خوش است اما ندانست که آیین خنده است این دل پردرد بی درمان و زجر کش است ز هر کس درد خوردم، خندیدم چون کس دیگر مرا دید به خنده ام گریست ندانست اینشاعر:محدثه زارعی, ...ادامه مطلب

  • تویی که آیینه وار بودی

  • در توالی نبودنت ، چگونه تصویر کنند پنجره های به غم اندود طراوت پیشینه ی فصلها را چگونه امید به شکوه نشانَد مخروبه ی آرزوهای محال را در حوالی من چقدر آشیانه ی پرندگان بی آواز است به کدامینشاعر:زهرا یوسفی, ...ادامه مطلب

  • آیینه ها تهی است

  • عروسک ها را در شب تاراج کرده اند در &, ...ادامه مطلب

  • آیین من

  • آیین من سراپای عشق است آیین من چو دریای عشق است آیین من چو پروین که شیدا کند هور و ماه تمنای عشق است آیین من درختی تناور پر از برگ و شاخ به صحرای عشق است آیین من چو زُنّار ابریشمین برشاعر:مهناز ابهری, ...ادامه مطلب

  • آیینه

  • آیینهبشکنند آیینه گر وصف صداقت میکندخار دانند شعله گر منع حماقت میکندشدیقین مغلوب شک هر خرافه شد یقینحق گریزی آفتی در قلب باغت میکندسنگ خارا لایق تاج و سر انگشتر نشد ساده لوحی با سبک مغزی رفاقت میکندتا که در شهر جنون دیوانه جولان میدهد وای از آن د, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها