شرکت های اجاره خودرو دو حالت با راننده و بدون راننده را در سرویس های خود ارائه میدهند. اجاره خودرو کاربردهای بسیار متنوعی دارد. مشتری بر اساس نیاز خود میتواند هر یک از این دو حالت را درخواست دهد. در بسیاری از موارد مشتری ممکن است درخواست راننده داشته باشد در این صورت به هزینه اجاره خودرو اضافه می,اجاره,خودرو,راننده ...ادامه مطلب
اگر می خواهید از خدمات شرکت های اجاره خودرو استفاده کنید بهتر است با انواع خدمات آن آشنا شوید. این مقاله به بررسی شرایط اجاره خودرو بدون راننده میپردازد. بنابراین توصیه میکنیم که با ما همراه باشید.اگر مسئولیت رانندگی در مدتی که خودرو را کرایه کردهاید بر عهده شماست بهتر است قبل از هر اقدامی به نکا, ...ادامه مطلب
امشب داشتم از بیرون برمیگشتم خونهسوار تاکسی که شدم موقع پیاده شدندو هزار تومانی به راننده دادمپول خورد نداشتباید هزار تومان برمیگردوندگفت چیکار کنیم ؟بهش گفتم نمیخواد بقیش باشهفقط بجاش یک روز سیگار نکشراننده با این حرفم خیلی خوشحال شدشگف عمو جان این پول رو بگیرکرایه نمیخواد بدی ولی قول میدم دو روز سیگار نکشم Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
«سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام» این عبارت آدرس یک وبلاگ یا پایگاه اینترنتی نیست، نامی است که آذردخت بهرامی برای تازهترین کتابش انتخاب کرده است.پیش از هر چیز خواندن این کتاب در وهله اول شما را متعجب میکند چون با راوی عجیب و غریبی طرف هستید. دختری که نه تنها مثل دخترهای معمولی حرف نمیزند که حتی ادبیاتش هم لااقل با ادبیات گفتاری دختران همسن و سالش زمین تا آسمان فرق میکند. این تکه از کتاب را بخوانید:«در اتاق فرخ هستم. اجازه داده چند ثانیهای این جا بتایپم!این روزها اصلا وقت ندارم. از شدت خرخوانی ناله شدهام! چند تا کتاب را باید دوره کنم. باید خودم را برای امتحانات تشریحی آماده کنم. گرچه هنوز نه به دار است و نه به بار.آن بیرون سگ جوری سر و صداست. جان میدهد برای جان دادن!»…در واقع شما در کتاب «سوتیکده سعادت…» فقط و فقط پستهای وبلاگی را میخوانید که با هیچ موتور جستجویی نمیتوانید پیدایش کنید چون سرور آن یک سرور چینی است.فرزانه شخصیت اصلی داستان و نویسنده وبلاگ است که در آن درباره زندگی عجیب و غریبش و البته خانه عجیب و غریبترشان صحبت میکند. خانهای بزرگ که در آن دو هوو زندگی میکنند. یکی پنج دختر دارد و یک پسر و آن یکی چهار پسر دارد و یک دختر.این خانه متعلق به پدری کامیون دار است که شرکت حمل و نقل هم دارد. پدری عیاش که از میان دخترهایش فقط به همین فرزانه اعتماد دارد اما دست آخر حتی او را هم تنها میگذارد.آذردخت بهرامی در کتاب تازهاش فضای جدیدی را تجربه کرده است. فضایی که در آن ادبیات نسل جدید و مشخصاتش به خوبی نمود پیدا میکند. در این ادبیات هیچ خبری از نثر فاخر پارسی نیست. کلمات یکی در میان فارسیگلیسی هستند و شخصیت رمان حتی وقتی میخواهد ادبی حرف بزند خودش هم اشاره میکند که اوضاع چندان روبراه نیست:«گیرم پدر تو داشت بنگاه/ ز دانش دل پیر برنا بود(ادبیات را که دارید؟) عرض میکنم خدمتتان، پاپاجان من مدیریک یک آژانس حمل بار به اضافه ریاست فدراسیون اصناف رانندگان ترانزیت و هفت هشت ده تا هندوانه دیگر را با یک دستش حمل میکند. نگاهش نکنید که ذلیل زن جماعت از هر نوع و دسته و تیره و نژادش است، برای خودش کیا و بیایی دارد…»شاید این راه جدیدی برای ادبیات باشد. راهی که در آن وبلاگ ها و ادبیات وبلاگنویسی وارد ادبیات مکتوب میشود. این راهی است که نویسنده این کتاب ظاهرا, ...ادامه مطلب