این روزها تکّه اسفنجی آفتاب خورده شده ام خشک و نخراشیده، حفره هایم دیگر منعطف نیست و هر چه سخت تر می شوم، راحت تر می شکنم... فرید! جای خالی ات درون سینه ام درد می کند... سوگوارت نیستم چرا کهشاعر:امیررضا رمضانی, ...ادامه مطلب
ای عزیزِ مرحوم شده ای آقایِ شجریان که فریب روزگار را نمی خوردی هرگز!! بر خاستی از خاکِ پایِ مردمانت تا کرانه هایِ خدا، از ملکوتِ حنجره ات مرهم آلام می چکید، تُرا چه بخوانم، ای مرد !!شاعر:علیزمان خانمحمدی, ...ادامه مطلب
میان نوشیدنیها هم هنوز تشنه ی آن لبم که نسبش به شاخه های تاک مریوان میرسد آه اگر پیراهنت ، دکمه را باز کند کویر ، جنگل خواهد شد میان میوه ها لیمو و میان رنگها ، بلوط را بهانه کرده ام تا ترانهشاعر:نکیسا ناصری, ...ادامه مطلب
تویی رویای منو ماه شبهای من همه دنیای منه اون دوتا چشمای تو جادو کردی منو با نگاه مهربونت چشای عاشق من محوتماشای تو توی قلب عاشقم هلهله برپاشده دوباره چشمای من محوتماشا شده گلای شقایقوشاعر:مجیدشاکری حسین آباد, ...ادامه مطلب
برای خودمان هم وقت بگذاریم آهنگ ملایمی در خانه پخش کنیم و به دور از غم و غصه ها به دور از چه کنم ها ... به دور از فکرهایی که ذهن ما را بیمار میکند فارغ از همه جا در خانه موج زنیم و دستهامان را بهشاعر:رعناابراهیمی فرد(رعناابرا), ...ادامه مطلب
گم شده ام ای دوست بگو کجایی تنها و خسته و دلسرد شده ام ای دوست بگو کجایی سر به زیر و مودب و گوشه گیر شده ام ای دوست کجایی ای دلیل شجاعت ها و فریاد زدن هایم کجایی اینجا در غریبی اسیر شده ام ایشاعر:میلاد غریبی زاده, ...ادامه مطلب
مدتی ست تمام دلتنگی شعر را به در و پنجره برای لحظه های با تو بودن دوخته ام تمام چشم ها را برای دیدنت به بیداری کشیده ام تمام کوچه و خیابانهای شهر در تپش لحظه ای دیدنت و من تمام خوشی هایم را شاعر:عزیز حسینی, ...ادامه مطلب
خاموش و سرد و نفرت انگیزم ، جدا از تو مانند اشک از دیده می ریزم ، جدا از تو در خاطرم گل میکند آغوش تنهایی یک آسمان اندوه پائیزم ، جدا ازشاعر:مهدی حاجیان پناه {شفق}, ...ادامه مطلب
چه سخت است نالیدن از دست دوست چه سخت است آوردنش بر زبان از آن سخت تر راز دل گفتن بر ناکسان با دوست اگر چه راز ونیازی داری خوش از انی که دلسوز ومحرم رازی داری وقتی که ، دوست هستشاعر:بهرام معینی, ...ادامه مطلب
و سرخی غروب یادآور چیزیست شاید از همین روست که غروب را به اشتیاق می نگرم و با رفتنش در گلویم بغضی ناشکفته می ماند تا سحرگاهان، می ماند تا در انتهای شب نم نم جاری شود و برسد به هنگامه طلوع، تاشاعر:حمید رضا ناصری, ...ادامه مطلب
???? خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید. از هفت شهر عشق وعاشقانه می گوید خوشا دلی که بی وقفه آواز میخواند از آغوش و شاعرانه راز می گوید خوشا ؛ از آن روزی که آهنگی ها تنها بماند و ترانه بهشاعر:نیما اخوان, ...ادامه مطلب
شاعرم باهمه ی شب زدگی دل به تکرار نبودن ، ندیدن هایش سرد و بی حوصله یک گوشه ی دنج لای اشعار خودم کز کردم آتش وسوسه ای کو که بسوزانمش این فاصله را بنویسم دو سه خط بوسه ی عشق که فقطشاعر:مهدی حاجیان پناه {شفق}, ...ادامه مطلب
. بذر وقتی- انتخاب - می شود ! - به بی باری ، محصولش تبر می شود !! سپاس که نا نوشته هایم را می خوانید ... *محمد کریم زاده نیستانکشاعر:محمد کریم زاده نیستانک, ...ادامه مطلب
تابوت بر دوش تا ... تا کجا؟ تا کی؟ نمیدانم اما پایم لب گور نخواهد رسید باز خواهم گشت به تو باز خواهم گشت آبی آسمان را قدم بزنیم و هم آغوش شویم بر بستر گل لمس کنیم غم را شادی را نوششاعر:سید مرتضی سیدی, ...ادامه مطلب
عشق هست واژه ای بی انتها کز زمین آغاز گردد تا سما عشق یعنی عشق پاک و بی ریا سجده ی شکری به درگاه خدا عشق باید عشق ناب از جان بود از برای سرور جانان بود عشق یعنی عاشقی تا پای جان گریه های روزشاعر:جواد سالمی زاده, ...ادامه مطلب