شعر: رستاخیز کلمات

ساخت وبلاگ
شعر حادثه‌ای است که در زبان روی می‌دهد و در حقیقت گوینده‌ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می‌دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی، تمایزی احساس می‌کند. این تمایز می‌تواند علل بسیاری داشته باشد، اعم از علل شناخته شده و علل ناشناخته.
و اتفاقا شعر حقیقی، همان شعری است که علت تمایز آن از زبان مبتذل و معمول، در تمام ساحات، قابل تعلیل و تحلیل نیست.
نمونه‌اش این شعر حافظ:

زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای ؟

شما نمی‌توانید بگویید، تمایز این زبان، از زبان مبتذل روزمره در توازن دو مصرع و برابری آنها با وزن "فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات" است. و نیز نمی‌توانید بگویید، هماهنگی و تقارن قافیه‌های راز و ناز و ... در طول غزل دلیل این تمایز است و نیز نمی‌توانید کاربرد تک‌تک کلمات را که متمایز از زبان روزمره است، دلیل شعریت آن بدانید.
ایماژ هم در این بیت هیچ نقشی ندارد که هیچ نکته‌ی عرفانی، فلسفی یا اجتماعی در آن نیست.
و می‌بینید که هیچ استعاره، کنایه و تشبیهی هم در آن نیست و هر چه هست در نفس کاربرد زبان است.

پس چیست وجه شعریت این بیت و وجه عدم‌شعریت بسیاری از ابیاتی که تمام این خصوصیات را دارند و شعر نیستند؟

صورتگرایان روس، شعر را "رستاخیز کلمات" خوانده‌اند و درست به قلب هدف زده‌اند. البته پیش از آنها یکی از شعرای بزرگ خودمان نیز شعر را "رستاخیز کلمات" دانسته:

بیدل! سخنم کارگه حشر معانی است
چون غلغله‌ی صور قیامت، کلماتم!

در زبان روزمره، کلمات طوری به کار می‌روند که اعتیادی و مرده‌اند و به هیچ روی توجه ما را جلب نمی‌کنند. ولی در شعر، این مردگان زندگی می‌یابند و چه بسا یک کلمه یا عبارت که در مرکز قرار می‌گیرد، سبب زندگی تمام کلمات دیگر می‌شود. مثل عبارت "چه سنجد؟" در شعر حافظ.

اگر بپذیریم که مرز شعر و ناشعر، همین "رستاخیز کلمات" است، به این نتیجه خواهیم رسید که: چون رستاخیز کلمه‌ها و صورت تشخص یافتن انها در زبان، می‌تواند علل و صور بسیاری داشته باشد. پس شعر تعاریف متعددی از چشم‌اندازهای مختلف خواهد داشت و بدین گونه هر کسی از ظن خود، یار این مفهوم می‌شود.

بی گمان شعر، خارج از زبان قابل تصور نیست و هر چه هست در تغییراتی است که در زبان روی می‌دهد. و آنچه مسلم است، اینست که علما و فلاسفه‌ی قدیم، بعضی از این قوانین را کشف کرده‌اند، و در عصر ما نیز، زبان‌شناسان بعضی دیگر از این قوانین را که پیچیده‌تر بوده‌اند مورد بررسی و توضیح قرار داده‌اند. اما با این همه، قسمت عمده‌ی این قوانین ناشناخته مانده‌اند تا نوابغ شعر، بدون آگاهی و استشعار، از آنها بهره ببرند.

برگرفته از کتاب "موسیقی شعر" اثر "شفیعی کدکنی"
تهیه و تلخیص: آرمین اسدزاد</span>

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 241 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:09