درد من...

ساخت وبلاگ

عيد را با تمام تازگي اش دوست ندارم
دلم ميگيرد

عيد را ميشود كنار خاك پدربزرگ درد دل كرد

عيد را ميتوان جيبِ پاره ي پدري گذاشت و شادش كرد.

عيد را ميشود بوسه زد به دستان پدر مادر هايي كه بي فرزندانشان تنها ميگذرانند.

عيد را ميتوان تَنِ پيرِ زني كرد و شادش كرد

عيد را ميشود كادو پيچ كرد و دست دختركي كرد كه نگاه از ويترين مغازه ها نميكشد!

اين عيد را نميفهمم اما
دردت را خيلي ميفهمم بهار جان

مرحبا عزيزدلم

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 82 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1396 ساعت: 5:47