پایت را می بوسم، ای دود...!

ساخت وبلاگ

<a href='http://shereno.niloblog.com/p/609/'>پایت</a> را می بوسم، ای دود...! بیگانه از دماغ فیل افتاده با پا گذاشتن روی زخم کهنه وارد چای خانه ی ملت شد. قلیان را در دست گرفت و وطن فروشان را صدا زد تا قلیان را برایش چاق کنند.اندکی که چای نوشید. با ریه هایش آرامش قلیان را به غلیان کشید اما از دود کباب خبری نشد.
تنها دود بی بخار بود که تازگی زخم کهنه ی ملت را به فراموشی نسپرده بود و آخر، به درد خورد. او به شگل لگد با اشاره به مرز، بیگانه را به بیرون شوت کرد. بیگانه نیز که دیده بود دیگر خبری نیست، به سرعت به چاک زد.

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : اگر کفشت پایت را میزد, نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 241 تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395 ساعت: 19:14