ببار برف ،امشب هوا گرم است
گرم از اشکهای داغ
روی گونه هایم
اشکهایی که با خیال یک لحظه دوری روان شده اند
ببار باران و اشکهایم را پنهان کن
می خواهم لبخند بزنم
صدای مرغ صبحگاه
صدای اذان
نماز
صدای مرغ صبحگاه
سپیده دَم
صدای پرندگان
نور
صدای آب روان
نسیم صبحگاه
بوی نان آبادی مهربانی
چایی تازه دم
نگاه کردن خورشید از پشت استکان چایی
و
چه عاشقانه
خدا را دوست دارم
مرتضی دوره گرد(هیوا)
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 448