تشریح

ساخت وبلاگ

تشریح روحی از خدا با گل آمیخته شد و بنده ای بوجود آمد که با فکر کوچکش شکر گویان و آمین گویان قدم به دنیای مادر گذاشت
دنیای مادر را به اصرار پدر ترک گفت
شاید نفرین و ناله توامان با فحش و ناسزا نثار پدر میکرد
اما رفته رفته دریافت دنیای مادر با دنیای پدر زیباتر است
او مست از این همه نعمت و بزرگواری که خدایش به او هدیه داد_شادمان بود_میخندید
هر گاه بوسه های خدا به واسطه پدر و مادر بر گونه اش مینشست ؛ با دستان کوچک اما بی اقراق ؛ چشم و چال پدر را در مینوردید_لبهای مادر را نوازش میکرد و خدایش را سپاس میگفت
کم کم با آموزگارانش پیوسته میشد
بقدری که دیگر تاب جدایی را نداشت.
"نفرین بر علم و دانش
این دیگر از کجا پیدایش شد
نمیخواهم به وسعت دنیایم بیافزایم"
ولی گفته هایش نمیچربید
باید میرفت.
آشنایی با علم چندان برایش مفهومی نداشت و فقط میدانست که باید بداند
اما خلق و خوی انسانیت با آموخته شدن آموخته بود.
همسری
و دنیا برایش رو به تکامل گام میگذاشت
دانست که باید پدری و مادری باشد و دنیا را به فرزندی هدیه کند.
اینگونه شد و دریافت نه تنها دنیایی بخشیده که دنیایی به او بخشیده شده.

زیبایی های دنیا را...
باید بگذاری و به سمتی روی که دنیاییست.
خوب و بدت را میشناسی_انتخاب میکنی_و دنیا کماکان هست
بهشتی و دوزخی_گلت را میگذاری و روح خدا را در چنته داری.
مادر ، پدر ، علم ، همسر و فرزند
از شما کمال تشکر را دارم که دنیایی زیبا را برایم محیا کرده اید.

فکر میکنم که دیگر نباید کسی را قبل از شناخت نفرین کرد.

گاهی احساس مرگ میکنم.

مرگ
قبلا از شما سپاسگزارم و امید دارم که دنیایی به زیبایی اسمت برایم به ارمغان بیاوری.

صبح بخیر

امضاء : روح خدا

#سید_مهدی_حاجی_میرصادقی

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 242 تاريخ : جمعه 7 خرداد 1395 ساعت: 11:29

خبرنامه