ابزار شعر...٢

ساخت وبلاگ

ابزار شعر...٢                                                 به نام یزدان

درود به همه ی دوستان

در شماره ی قبلی این مقاله به معرفی دو نکته ی مهم از ویژگی های شعر سپید پرداختم و در ادامه ی این روند دو جوهر دیگر یک سپید ناب را به برسی میپردازم .

نکته ی سومی که میتوان راجب یک سپید ناب برسی کرد وجود   جملات و سطر های ناب           در شعر است یا به عبارت دیگر جملاتی که مفهومی جدید و تصویری نو را القا کند .

 به عنوان مثال از شب در اکثر اشعار به عنوان نماد ظلمت و تاریکی یاد میشود  و اگر بار دیگری شما با همین مفهوم استفاده از کلمه ی شب را ببینید هیچ اتفاق تازه ای نیفتاده است اما اگر با مفهوم دیگری از شب،  درست و بجا استفاده شود کاملا تازه و دلنشین خواهد بود . به این شعر توجه کنید

روزستارگان،

را

 ببین...

چه شب زیباییست

و روز من

 را

همه بیدار خوابیده اند

تعبیری تازه از شب تعبیری که این بار از شب به عنوان نماد نور ، روشنی و امید استفاده شده . هر خواننده ای متوجه این جمله و این سطر زیبا حتی در یک شعر بلند نیز خواهد شد

یا به این کوتاه از مسعود احمدی توجه کنید

روزی عاقبت

دختر خورشید را خواهم دزدید

و به جنگل خواهم گریخت!

سالهاست به نردبانی بلند می اندیشم!

مفهومی کاملا نو و تصویری دلنشین و تازه ،با نردبان به خورشید رسیدن و...****که این خود کلی جای توضیح و  بحث دارد و من فقط جملات نابش را در این جا منظور دارم

چند پله بالاتر

به این سطر از استاد شاملو توجه کنید

به چرک مینشیند خنده

به نوار زخم بندی اش

ار ببندی

به چرک نشستن خنده مفهومی کاملا تازه و نو است مفهومی که نه تنها تصویری تازه  را افریده بلکه مخاطب را به درنگ وا میدارد

هر چه بیشتر از ترکیبات و جملات ناب استفاده شود مطمعنن شعری دلنشین تر به وجود خواهد امد اما جملات و ترکیبات ناب را نباید با ترکیب و جملات پیچیده اشتباه گرفت.

نحوه ی بیان و لحن

چهارمین مشخصه ای که میتوان مورد برسی قرار داد نحوه بیان  و لحن یک یک شعر است ،

در خیلی از اشعار دوستان بار ها میبینیم که برای توصیف یک زاویه از چندین جمله ی طولانی استفاده میشود حال ان که لازمه ی ان چند کلمه بیش نیست ،یا  برای بیان یک حس عاشقانه از لحنی کاملا خشک یا لحنی تند در شعر استفاده میشود .

اگر بخواهم مثال بارزی بزنم میتوانم به اشعار عاشقانه ی امروزی اشاره کنم ،اشعاری که معمولا ابتدا توصیفی است به تنهایی از معشوق و سپس توصیفی از حالات خود بی ان که هیچ بیانی از حالات مشترک داشته باشد

به این مثال از استاد شاملو توجه کنید

ان ها که دانستند  چه بی گناه در این دوزخ بی عدالت سوخت ام

در شماره

از گناهان تو کمترند!

چقدر زیبا بیان شده این سطر،در عین حال که شاعر از حالت خود سخن میگوید به ستایش معشوق میپردازد بدون ان که ذره ای اظافه گویی کند

مثال دیگری از استاد شاملو مرحوم

درخت با جنگل سخن میگوید

علف با صحرا

ستاره با کهکشان

و من با تو سخن میگویم

به نحوه ی بیان از نظر ایجاز نگاه کنید،  درخت جزئی از جنگل است علف جزئی از صحرا ،ستاره جزئی از کهکشان .

رابطه ی بین کلمات رابطه ی جزء به کل است و شاعر اینگونه حس خود را به معشوق ربط میدهد،من جزئی از تو هستم

ممنون از نگاهتون

ادامه دارد... 

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 257 تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1395 ساعت: 21:34