قالب یا محتوی ؟؟

ساخت وبلاگ
تقسیم بندی شعر ، قالب یا محتوی ؟؟ -1397/2/27

در شعر امروز چه درکی از اینکه شایسته است مفهومی خاص در قالبی مخصوص تعین یابد وجود دارد
آیا شاعران معاصر به ضرورتی در این باره دست یافته اند
از قدیم رسم بر این بوده که تقسیم بندی اشعار با توجه به فرم و قالب شعر انجام می شده است این تقسیم بندی می تواند ریشه در تعریف شعر داشته باشد چرا که در تعریف فلاسفه قدیم از شعر چنین آمده که شعر کلامی موزون ، مقفی و مخیل است اکنون هم این تعریف و متعاقب آن تقسیم بندی شعر مورد پذیرش خیلی از معاصران می باشد

در زبان فارسی شعر دو قالب کلی دارد :

الف - شعر های کلاسیک در قالب های

- مثنوی

- قصیده

- دو بیتی و رباعی

- قطعه

-ترجیح بند و ترکیب بند

-مسمط و مستزاد

_تصنیف

-مفرد

-تضمین

-چهار پاره

و بهترین آنها

- قالبِ غزل

ب - شعر های نو که در قالب های

- شعر نو

- شعر سپید و آزاد

- موجِ نو

- پریسکه

-دلنوشته و... تقسیم می شوند

در این ترافیک قالب ها ممکن است شعری در هیچکدام از این قالب ها نگنجد در این صورت دو حالت پیش می آید
یا باید اعتقاد داشته باشیم قطعه مورد نظر شعر نمی باشد
یا این که بپذیریم قطعه مذکور شعر است اما قالب شناخته شده ای ندارد دقت کنید تاکید دارم روی "قالب شناخته شده "

من در یکی از نوشته های پروفایلم ذکر کرده ام شاعر "شعر های کبود" و در ذیل آن قید نموده ام که شعر کبود یک قالب نیست بلکه یک مفهوم است در زیر بیشتر شعر هایم هم عنوان "شعر کبود" به چشم می خورد ممکن است در ذهن عده ای مطرح شود که شعر کبود دیگر چه صیغه ای است و تعریف آن چیست
من عقیده دارم که می توان اشعار را علاوه بر قالب از نظر محتوی نیز تقسیم بندی نمود
مثلا چرا نتوانیم بجای شعر نو و شعر سپید از عنوان
شعر کبود ، شعر سیاه ، شعر زرد و شعر سپید (به مفهومی متفاوت با شعر سپید رایج) استفاده نماییم

در این تقسیم بندی من اشعار را در پنج بخش جداسازی نموده و ضمن درج آنها در پایان این مطلب دیدگاه صاحب نظران را در این زمینه به یاری می طلبم

١-شعر کبود :شعر رنج دیده ، تلخ ، رادیکال ، امیدوار

٢-شعر سپید :شعر شاد ، روشن ، خوش بین ، آینده گرا

٣-شعر سیاه :شعر مایوس ، حزن آلود ، شکست خورده

۴-شعر زرد :شعر ترسیده ، مصلحت گرا ، منفعت جو ، محافطه کار

۵-شعر بنفش :شعر انحرافی ، آلوده به هوس ها و اغراض مادی و مدح محافلِ ثروت و قدرت

در تفسیری دیگر می توان شعر را به لحاظ تعداد مصرع ها و موضوعاتی دیگر تقسیم بندی نمود

مثلا شعر بلند در قبال شعر کوتاه

شعر موزون در مقابل شعر آهنگین

شعر مقفی در قبال شعر نو و شعر آزاد

در این تقسیم بندی فرضی جایگاه شعر کوتاه بسیار پر اهمیت می باشد
همانطور که می دانیم امروز را عصر ارتباطات‌ نام گذاری کرده اند ویژگی‌های این دوره

-انفجار اطلاعات

-سرعت گرفتن و شتاب روزافزون ابداع و اختراع

-حاکمیت نظر مصرف کننده بر تولید کننده

-ایجا و گسترس فضای مجازی

-تبادل نظرات گروه های وسیعی از مردم خارج از گفتمان حکومت ها

در این فضای ایجاد شده مردم همانند سابق حوصله خواندن اشعار بلند و مطول را ندارند چرا که حجم گسترده اطلاعات عرضه شده و شتاب در فرآوری آنها فرصت کمتری برای رمان های طولانی و شعر های مطول باقی گذاشته است از این رو قالب شعر کوتاه مطلوبیت افزون تری پیدا کرده است
شعر کوتاه سروده ای است کلاسیک ، سپید یا نو بعبارت رایج ادبی آن
در این تقسیم بندی از زاویه وسیع تری می توان دوبیتی ها و رباعیات را هم زیر عنوان شعر کوتاه گنجانید
من عقیده دارم شعر کوتاه باید حداقل سه مصرع و حداکثر هفت مصرع داشته باشد
اینکه می گویم مصرع بعبارت مصطلح آن در شعر کلاسیک است این اصطلاح‌ تا چه اندازه می تواند درست باشد البته موضوع دیگری است
و اینکه یک واحد از شعر نو یا شعر سپید قطعه نام دارد یا مصرع بحث دیگری می طلبد
نمی دانم آیا اجماعی در این رابطه بین شاعران نو پرداز وجود دارد یا نه
اگر این تقسیم بندی در زبان فارسی جا باز کند و مورد پذیرش جامعه ادبی قرار گیرد ممکن است تحول چشمگیری در تقسیم بندی های رایج حاصل شود
از این رو اساس نام گذاری شعر نه بر قالب بلکه بر محتوا و "کیفیت" اشعار یا تعداد مصرع ها و "کمیت" آنها دلالت می نماید

#حسین_زرتاب

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 244 تاريخ : چهارشنبه 2 خرداد 1397 ساعت: 9:57

خبرنامه