معرفی و نقد کتاب

ساخت وبلاگ

"کودکی که مرگ گریه می کرد"

فرزین مرزوقی کودکی که مرگ گریه می کرد
پرنده ای که پرواز را خواب می دید
دستان پدری که مرده به دنیا آمده بود
و چ

کوتاه2

حجت اله یعقوبی راوی!، بگو
آن بوی
از عودسوز دل کس
نبود
ننگ است
...سراسر...
سواره
یا
پیاده را،
خون ا

عفت کتمان

محمدحسن چگنی زاده چشم های آتشرنگ
می درید شبی، نگاه عمیق شعله ای پُر از تشییع باد

اشک ها ریخت
بر تراشه های دست ه

رادیکال - حرمان

فرهاد صادقی .
رادیکال - حِرمان
ــــــــــــــــــــــ
نه از وارونه انگاری
نه از تجویز پنداری!
نصیبی نیس

"خنده ای کردی و از مقبر ما بگذشتی"

فرزین مرزوقی خنده ای کردی و از مقبر ما بگذشتی
زیر خاک هم دل من با دل توست
به هوای چشم مستت
هنوز
آسمان گور م

"قبله قلب من امروز کجاست"

فرزین مرزوقی قبله قلب من امروز کجاست
شهر چشم من و تو پاییز است
سر این کوی بلند انتظار
ابر وهمی بی دریغ سر ریز

دمِ مسیحاییِ شعر

*
نقـش‌مانـى‌هاىِ سپيـدت
دور از فهـم ِ زردِ
این بوم ِ خاكستـرى است
روزى امـا
شميـمِ فهمـى سبـز

تن تنَن

ابراهیم حسینی دوش رفتم به برش گفت تویی یا که منم؟
گفتمش جمله تویی،ورنه که خاک ولجَنم ..
عندلیبان به هر نغمه زِ

کاروان ِ زخمی

شکیبا سروری روزی
می نشیند باد
آنچنانی که ببینی دگر از جانب من
موج ِ مهری به هوای صخره ات
میل به خیز

باغ بی برگ

باغ بی برگ
دست سرد باد روی شونه های باغ بود
لب تووقتی که لرزید قلب خشکیده ی من ریخت
بوی خیس خ

جنبش تاریکی

متین یحیی زاده سایه ها در هم لولیدند
کابوس در خواب دنیا
گام بر می داشت
و شب دویده بود در چشم
دختری که
اشک م

تندیسِ یک رسالتِ موهوم

فریبا نوری ما ، ترجمانِ جستجوی یقین ایم
در صراحت ِ جام
آنگاه که آتشی در ما سر می کشد
تندیس های توهّم ،
س

لبابِ کلام 38

چون کسی بر خر نشیند باد در غبغب کند
گر سوارِ اسب گردد سر ز پا نشناسد او

یه کاری کن...(ترانه)

طيبه حسني یه کاری کن که عاشق شم،توقلبم جا بشه عشقت
منو درگیرِمهرت کن،که رویایی نشه عشقت
ازاین کابوسِ تنهایی

رخسار

مرتضی حاجی اقاجانی رخسار
********
شراری که بپا کردی
با هیچ مرهمی
خاموش نمیشود
دانی
یا
به اقتضای زمان
خموشی!
ن

یادگاری

چقدر بیزارم از پاییز و آبان
درست یک ساله که نیستی پیشم
چقدر گریه کنم پیش خدا تا
تورو واسه یه مد

نحوست قرن

اکبر رشنو "چشـــــــــــــــــــم "
از چهار چوب کلیشه های پوچ
نگاههای لوچ
و کّله های پوک
گریخ

* * * * 0 « تُـرا بر روی قلبـم، داده ام جـای »

سلیمان بوکانی حیق « تُـرا بر روی قلبـم، داده ام جـای »
===================
تُـرا بر روی قلبــم، داده ام جـای
مکن ر

« ای که شوکت داده ای، اهل زمین »

////////////////////////////
ای که شوکت داده ای، اهل زمین
کـرده ای نازل، تـو قُـرآن مُبیـن
کن ارا

نامه ای به "شما"

بامداد همراه آیا صدای ِ من به شما می رسد هنوز؟!
بعد از تمام ِ خسته شدن ها و خودسری
من هستم آنکه چشم به دیدار ِ

پژواک پژمردگی

مینامهرآفرین آنیما
آنیما
صدا منعکس می شد
از عهد باستان
تا بوستان همسایه...
گل های بسیار دیدم
که چیده می ش

سُفره یِ گُل

محمدرضا جعفری به خداوند قسم
من شقایق ها را
می شناسم چون آب !
امّا
خوب هم می دانم
که در این شهرِ بزرگ
هر که ب

شعر باران

عبدالحمید انصاری(امید) بیا باران!
ببار آهسته ونم نم،
بزن آهنگ رؤیایم،
بیا یادی کنیم از کودکی هایم،
که سمفونیِ عشقت شعر

تابلو شعر 156 - سمفونی سارها - تقدیم به هنرمند نامی و نوازنده کمانچه جناب آقای کیهان کلهر

محمد نصرتی راد جناب آقای کیهان کلهر در آذرماه 1342 در کرمانشاه متولد شد - آ هنگساز ونوازنده برجسته بی بدیل کمانچه

به نام انسان

دیگر درد خود را تاب نیاوردم؛
به آسمان گفتم...
با من گریست،
بد هم گریست؛
به زمین گفتم...
به خود

(( کمدی به سبک بالیوود با ته مایه ی ایرانی ))

علی بیگی بخند بغض مرا تا بخندمت با بغض
جنون گاویِ یک مرد خنده هم دارد
که از ورای جهنّم جنون خلاصه شدم
ک

دیر شد آقا..

تو ای صدای بلندِ ..
سکوت سبز خدا ..
جمکران !!..
رسان به حضرت مولا..
سلام ِِ قلب مرا..

دریا کاری فداکاری کنیم

عبدلرسول بلاغی پور در زمان صوت وسرعت آمدم
آمدم تا شعر دیگر آورم
شعررا باشور دیگر آورم
حیف این دنیا به رنگ دیگری
رنگ

«صبوری»

سیدمحمدرضاموسوی (م.پرواز) صبوری کن اگه گاهی
دل من دربوداغونه
اگه قلبت دیگه راهی
از این بهتر نمیدونه
صبوری کن اگه شبها

" کهنه زخم "

سید قدرت اله موسوی دِلِ شکسته
بند نمی خورد
سال هاست،،،
بند پاره می کند
گوشهِ یِ دلم

پیوند
۹۶/۱۰/۲۲

دلتنگی

مجتبی بضاعت پور پشت دیوار سکوت
دست نارنجی احساس در این تاریکی
اشتها از دل هر قاصدکی می گیرد
کوچه ها پر شده از

" دست تقدیر "

احمدمحسنی اصل , در کـــــُتب آورده انــــد در بـــاب ِآز
قِصــه ی ِ روباه ُ و آن فصـــل دِراز
روزگاران عرصه ی ِ پـ

" در کــــُــنجِ کـــلام "

احمدمحسنی اصل , من از نی
می نوشم
باده را !
تا زان که در سبوست
رها سازدم
به می !
***************
به سحر

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 260 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 18:34