رباعی ۱۲

ساخت وبلاگ

"قبله قلب من امروز کجاست"

فرزین مرزوقی قبله قلب من امروز کجاست
شهر چشم من و تو پاییز است
سر این کوی بلند انتظار
ابر وهمی بی دریغ سر ریز

کاروان ِ زخمی

شکیبا سروری روزی
می نشیند باد
آنچنانی که ببینی دگر از جانب من
موج ِ مهری به هوای صخره ات
میل به خیز

بوم پیر

مهسا مجدر (غزل لنگرودی) زمان گذشت...
و در امتزاج ابرها
چیزی جز حادثه ی مرگ آفتاب نبود!
وهمی آسیمه سر
در گوش باد

جن ها پس از تنور ...

فریبا نوری آسیاب را فروختم
پولش را دادم
به پریانِ آب ها
تا ماهیانِ پریشان را
پاسبان باشند
ابرها
ا

"بیچاره دلم در تب دیدار تو گم شد"

فرزین مرزوقی بیچاره دلم در تب دیدار تو گم شد
هر لحظه و آنم که به انکار تو گم شد
دل برده دلت از دل دیوانه ی غافل

پرت

ستار سلطانیان این ور
کجا شعر است ؟!
هر چه را
گنگ
لا به لای انبوهی واژه
پنهان
اینهمه پرت و پلا گ

زخم هاى سرخ ياقوتى

غزل آرامش مرا آتش بزن...من سوختن را دوست مى دارم
من از ققنوسها آموختن را دوست مى دارم
به شب آويختم فانوس

شاید آرامم کند

سجادجبارنژاد این غزل را می سرایم شاید آرامم کند
دل به مهرت می سپارم، شاید آرامم کند
خسته ام از چشم های بی صفا

دوشینه

اسماعیل واسعی *دوشینه *
دوشینه شبی یار پری چهر مرا گفت
من مست شدم , طاقت دیدار ندارم
عاشق به غزلخوانی معشوق چ

جنبش تاریکی

متین یحیی زاده سایه ها در هم لولیدند
کابوس در خواب دنیا
گام بر می داشت
و شب دویده بود در چشم
دختری که
اشک م

مانند یلدا

ستار سلطانیان یلدا
دقیقه ای بیشتر
از شب های دیگر
گیسوانت
اما
همیشه
یلدا.

آدم

سجادجبارنژاد دیدی زمستان هم رسید،با برف آدم ساختی
آیا گمان کردی فقط، با حرف آدم ساختی
رفتار و اخلاقت اگر با حرف

"ابر وهم هست و بارانی نا بکار"

فرزین مرزوقی ابر وهم هست و بارانی نا بکار
خون می چکد از چشمانی همیشه زار
دست از این ترانه های بیهوده می شوید
ا

"ایمانی بر دستان من نماز می خواند که ستاره هایش را چشمان تو سرود"

فرزین مرزوقی ایمانی بر دستان من نماز می خواند
که ستاره هایش را چشمان تو سرود
این چشمها را با چی پیمان بسته بودم

دور و پَرت

حسن گائینی هر تیک و تاکِ مضطرب...
با شقیقه ها نفس نمی کشد
پاهای جهان می لرزد از آوار درد
مرگ عبث نیست...

تابلو شعر 155"حقوق بشر" تقدیم به جناب آقای کوفی عطا عنان دبیرکل سابق سازمان ملل متحد و اولین سیاهپوست افریقایی دراین سمت مهم .

محمد نصرتی راد جناب آقای کوفی عطاعنان در 8 آوریل 1339 در غنا متولد شد پدرش شهردار ورئیس قبیله بود . عنان پس از تحص

شهره شهر

پیش من می رسی و شاخه ای از گل داری
به تنت مست کنان عطر گلایل داری
می شود پرت حواسم،تو مرا می بین

دوبیتی

نوز ای باد سرای از بیخ ویران است

زمستان ناجوانمردانه درصید بهاران است
دل از نامردمی ه

تبریز

علی روح افزا این شهر که از دلاوران لبریز است
صد فصـلِ بهار در دلِ پائیــز است
روئیــده هنـر هـزار بار از خاکش

سرگشته

صدیقه اکبری(سوگند) سرگشته
=======
پشت خمیده ام
دگر،
به جهانیان
گرم نخواهد شد
بس که درونم را، شُخم
وَ

برق چَشمان تو

لیلا صالح یادمان رفته که شب ها به چه زجری طی شد!؟
پس چه شد رأیِ تو برگشت و بهارم دی شد!؟
جنگل مهر و وفا را

نماز

نماز باشد حرم چون کعبهِ دوست
تو را تکبیر اذن بر خانهِ اوست
سخن با ذوالجلال وقتِ قیامت

نیوتن

علی چناری هر بار
می بینمت
ژست
نیوتون
می گیرم
گویی؛
اولین
بار است
کشف ت کرده ام...
......
جاذبه

گنج و عشق!

مصطفی رسولی پدرم به من نه از عشق گفت
نه از گنج!
فقط مرا به مکتب فرستاد!
حتما می دانست
سر راهم تو را خواهم دی

یک روسری قرمز

مستانه دادگر(ماهور) میان واژه های آویخته بر لبانم
یکی مصلوب ست
یکی در آشوب
و یکی همیشه قد میکشد ...گل میدهد
تا مرا ب

هنر

محمدرضا جعفری زیستن با لبخند
عشق با سینه یِ داغِ اسپند
جنگ در عرصه ی پنداشتنی آغشته
شهدِ شیرینِ هوادارِ نسیمی ه

بام شب

هرشب خواب می بینم
تو از راه می رسی
دستم را بگیری..
اما از خواب برمی خیزم..
باز رویایی ناتمام مر

این روزها

محمد کریم زاده نیستانک .
.
.
.
چه(؟)
سیاهی است
که
اینقدر-
سپید می خوانم...
*محمد کریم زاده نیستانک 139

یه کاری کن...(ترانه)

طيبه حسني یه کاری کن که عاشق شم،توقلبم جا بشه عشقت
منو درگیرِمهرت کن،که رویایی نشه عشقت
ازاین کابوسِ تنهایی

پايان رقص

آناهید دشتی اي چله عمر!
بايد مي‌شدي سالي دنبال سال
تا بيفتد حجابي بس ضخيم
از حُرم و سوز شعله‌هاي بي‌خيال...

بی احساس ...

رضا محمدصالحی نمی شناسمت ای آشنای بی احساس
منی که می روم ازجمع ِمای بی احساس

عقاب زخمی روحم در آسمان ِ خیال

رویا

‌آزاده آرامی فکر کن بمب خانمانسوزی مستتر در عروسکی باشد
فکر کن این عروسک زیبا توی دستان کودکی باشد
کار دنیا

سبو

مرتضی حاجی اقاجانی سبو
****
کاش
سجاده ی ما آگاهی بود
و
قبله ی مان عدالت
و
کعبه و امال ما دست پینه بسته پیرمر

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 234 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 19:41

خبرنامه