زمهریر

ساخت وبلاگ

"قبله قلب من امروز کجاست"

فرزین مرزوقی قبله قلب من امروز کجاست
شهر چشم من و تو پاییز است
سر این کوی بلند انتظار
ابر وهمی بی دریغ سر ریز

کاروان ِ زخمی

شکیبا سروری روزی
می نشیند باد
آنچنانی که ببینی دگر از جانب من
موج ِ مهری به هوای صخره ات
میل به خیز

جن ها پس از تنور ...

فریبا نوری آسیاب را فروختم
پولش را دادم
به پریانِ آب ها
تا ماهیانِ پریشان را
پاسبان باشند
ابرها
ا

"بیچاره دلم در تب دیدار تو گم شد"

فرزین مرزوقی بیچاره دلم در تب دیدار تو گم شد
هر لحظه و آنم که به انکار تو گم شد
دل برده دلت از دل دیوانه ی غافل

پرت

ستار سلطانیان این ور
کجا شعر است ؟!
هر چه را
گنگ
لا به لای انبوهی واژه
پنهان
اینهمه پرت و پلا گ

زخم هاى سرخ ياقوتى

غزل آرامش مرا آتش بزن...من سوختن را دوست مى دارم
من از ققنوسها آموختن را دوست مى دارم
به شب آويختم فانوس

مانند یلدا

ستار سلطانیان یلدا
دقیقه ای بیشتر
از شب های دیگر
گیسوانت
اما
همیشه
یلدا.

"ابر وهم هست و بارانی نا بکار"

فرزین مرزوقی ابر وهم هست و بارانی نا بکار
خون می چکد از چشمانی همیشه زار
دست از این ترانه های بیهوده می شوید
ا

"ایمانی بر دستان من نماز می خواند که ستاره هایش را چشمان تو سرود"

فرزین مرزوقی ایمانی بر دستان من نماز می خواند
که ستاره هایش را چشمان تو سرود
این چشمها را با چی پیمان بسته بودم

رویا

‌آزاده آرامی فکر کن بمب خانمانسوزی مستتر در عروسکی باشد
فکر کن این عروسک زیبا توی دستان کودکی باشد
کار دنیا

مرغ مگس

رضا هراتي اين ريل هميشه موازي است !
كمي زنگ زده
اما
موازي ،
ايستگاهي در ميان نيست ، رطوبت و جلبك ، چنار

"روزهای رفته را نگاه نمی توان شست"

فرزین مرزوقی روزهای رفته را
نگاه نمی توان شست
تا شبدر این خاطرت
یونجه پشمانی من است
بذر این حماقت
آخرین تصوی

نداشته هايم

حسین ناصری جبران ِ
تمـام ِ
نداشته هایم ،
خـــــــودم
بـــــــودم ... !
کسی
که
همیشه
تنهایش
گذ

لیلا تویی ..مجنون منم

عبدلرسول بلاغی پور ای دلبر شیرین سخن
کی گفتمت بی من بمان
یک شب ببا درخواب من
تنها بیا .....پیشم بمان
یک قصه از شیری

دلباخته

صدیقه اکبری(سوگند) دل باخته
=======
وقتی برایِ دیدنت، بی تاب و گریان می شوم
الله می داند فَقط، هر لحظه ویران می

زمستان

طيبه حسني رویِ زمین را بوسه زد برفِ سپید
وقتی زمستان آمد و بهمن رسید
بر رویِ شاخه های نازک درخت
خونِ دلِ یا

" تو ، منی ! "

هادی بهروزی به اهتزاز پرچم مشکیت بر فلق
به سوره ی تشریح چشمهای سیاه
به هر چه که می توان خدایش خواند
تو را رفی

برای بردگان

مهرداد جمشیدی(مانا) بگذار نگاهت را بسرایم :
حسرت هزار نسل سوخته
در ناز نگاه توست
..
آه نگاهم میکنی و مرا
شرم این

شکوه ِ شکوِه!

"باغم "را
با_ غم
هیمه کرد !
" راهم " را
نیمه...!
پاییز

انكار

ابوالفضل خداوردی پور کار من نبود
و
من حتی
لحن شعور ماسیده ی بر دستان دلم را
باور نمیکردم!
آه
آویزان کدام بیعت و ریس

مهرمادر

حمید رضا عبدلی کاش تنها یک مداد وکیف ودفترداشتم
من‌دراین سرمافقط یک‌جای بهتر داشتم
مادرم‌درزیرآوار است‌کردم‌اشتبا

برق چَشمان تو

لیلا صالح یادمان رفته که شب ها به چه زجری طی شد!؟
پس چه شد رأیِ تو برگشت و بهارم دی شد!؟
جنگل مهر و وفا را

گیاهی اسیرپیچک دردم

تشنه ام..
لب دریای جنون
ساحلی بی تاب ام
آه...
من این آشفته حالی ام
ازخودم ندارم
پهنه ی آسم

پايان من

داريوش مهرابي (درويش) باز هم شبست و تنهايي
نه دلي ، نه رويايي
باز واژه و نگار و خيال
غصه و ، سكوت و زوال
در جدال من

ೋ آیینه ೋ

شفیقه طهماسبی ‍ لبخندِ هر صبحت
تنها سنجاقی است که
موی پریشانِ احساسم را می آراید
و من پروانه ترین زنی که
می

اشعار کوتاه 43

عبدالملک خرمالی نبرید برای پرچین
من دنیا را می خواهم
پر از آواز
با نی ها
Smother not the reeds for

انسان

فرزاد امین اجلاسی

جانــــ

مهدیه میرزایی شمع روشن می کنیم
مسیرها هنوز پا بر جانــــ د
نامم را بلند بخوان
ما مرثیه نیستیم
ترانه هایی هستیم

قرائت زلال

اکبر رشنو وقتی
آب از
آسیابم افتاد
سکوت بود و سوت باد
دنبال پرسه می گشت
هی دست پلشت
در جان و جانب سرخ

پری چهره

مرتضی حاجی اقاجانی پری چهره
*********
آهای
پری چهره
دل شیدایی
من را
با سکوتت
سلاخی نکن
جغرافیای
احساس
این جه

"دل و جان"

سید قدرت اله موسوی جان من و روح من است سوﮮ تو
چشم من و قبلـــــه ﮮ من روﮮ تو
روز و شبـــــــم را تو پـــر کرده اﮮ

" باید از مــــــــــن پرسید ... "

ندا غفارزاده (هدیه) ************
در طوافت که تویی کعبه و پروانه شدن را
باید از من پرسید
رسم حج باشد و قربان تو جا

جنبش تاریکی

متین یحیی زاده سایه ها در هم لولیدند
کابوس در خواب دنیا
گام بر می داشت
و شب دویده بود در چشم
دختری که
اشک م

چند آه ..............

محمد کریم زاده نیستانک .
آهم.....
از کمرکشِ سکوتِ یک فریاد......
پرت از سراشیبی
.
.
آهم.....
تند بادِ یک هیهات......

نیوتن

علی چناری هر بار
می بینمت
ژست
نیوتون
می گیرم
گویی؛
اولین
بار است
کشف ت کرده ام...
......
جاذبه

***گستره ی یک نفس***

یاغی ِ یادت....
درآغوش واژه هایم
هویدا میکند،هردم
ایهام نبودنت را
با قصیده لبانت
رد

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 225 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 0:00

خبرنامه