تصعید تضاد

ساخت وبلاگ
هر پیچ
کمی از شمایلت می کاست
امّا
کیفت
تاب بر می داشت
دانه بودی!
جوانه می زدی
روی پنجه ی سبز وا می شدی
گل می کردی چون آتش
با اینهمه
ناز ک دلی
می ماندی در بی قاب آیینه ها
نظر گاه نگاه
و
برای هیچ وپوچ
خم نمی شدی
جز برای نگاه در زیور بلند
قیامت قامت قیمتی سبز !
صنو بریت
چتر چگونه بودن
باز رنگین می کرد
در شکارلحظات دشت،
دقیقه ی زخم
به نفست در التیام می رفت
ساعت محوبند ونقش انگشتانت
به صفر می نشست .
شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 261 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 14:27