رها شدم که در اندیشه ی تو بنشینم
ببین چگونه نشستم خودم به دام خودم
عجب حکایت تلخیست در نهایتِ درد
قیام می کنم اکنون به انهدام خودم
سکوت آینه درد تمام آینه هاست
سکوت می کنم امشب به احترامِ خودم
در ازدحام نقاب و دروغ می بینم
که پاسخی نشنیدم به هر سلام خودم
بهایِ خنده ی تلخت چه باج سنگینی ست
که کرده زندگی ام را فقط حرام خودم
وَ درد دارم از این درد، در حضور سکوت
گرفته دست مرا دستِ هر کلام خودم
#شهلا_نوروزی
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 226