مثنوی آزاداعلا...بارالاها یک بوود یایکهزار؟

ساخت وبلاگ

من چگونه درخودم زاری کنم
باکدامین یاردلداری کنم
چشمه چشمم زگریه خشک شد
عالم هستی برایم مشت شد
من بدون تو ...توگوییی بلغمم
آتشم خوانند...اماشبنمم
سرسکوتی نیست ...دل راغرش است
آسمان گویی به دستم سرکش است
غرش فریاد یک آواره ای
زیرپاافتاده سنگ خواره ای
هرچه میبینم همه درظلم شب
ظالمان رانیست اینک ..دردتب
یک سرسوزن چوتیری کارگر
کارگرخون میخوردبایک تبر
عاشقان راآتشی افروختیم
بین آتش لب به لبهادوختیم
وای اینجا تا سما بت میبرند
زیربالش... می به مستی میخورند
یاخدا..یابارالاها ..کردگار
هرکدامش یک بوود یایک هزار
جلوه اعلا بین افسرده است
گوییا درنوجوانی مرده است

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 270 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 13:32