بیقرار

ازآندم که من، دل به توبسته ام
به امید وصل تو، بنشسته ام
شب و روز، هستی دراندیشه ام
به تو فکر کردن، شده پیشه ام
شدم عاشق تو، خطا که نکردم
سپردم به تو دل، جفا که نکردم
من آشفته حالم، به اسمت قسم
به لبها و چشم، قشنگت قسم
ازآشفتگیها یم، نجاتم بده
نزار تا بمیرم، حیاتم بده
تونگذار بسوزم، زعشقت همی
به زخم دل من، بنه مرحمی
بیا در برم ،بیقرار تو ام
زمانیست، چشم انتظار تو ام
در آغوش گرمت ،پناهم بده
گرفتار دردم ،شفا هم بده
بیاجام عشقت، به دستم بده
از آن می کند، مست و مستم بده
بنوشان مرا ،می، شوم مست ومست
که نا بود سازم، هر آنچه غم است