جهان تیرگی

ساخت وبلاگ
جهان تیرگی دیدی؟
جهانی که در آن هرم نفس ها نیز خاموش است.
جهانی که در آن هر عاقل و هشیار،
رمیده از بُن احساس
رهیده از کس و انفاس
و خسته از تماسی ساده با یک یاس،
خوابیده است
بی هوش است.
جهان تیرگی دیدی؟
جهانی که خرامان است در سیلاب اشک و آه
و خیره مانده بر یک ماه
تا روزی که شاید سر بر آرد, ز ابر تیره جانکاه.
جهانی که سراسر غرق گشته در حصار آه...
جهان تیرگی دیدی؟
بهارش هم زمستان است.
خزانش خشک و پوسیده,
و تنها ماجرایش نم نم بی تاب باران است.
جهان تیرگی دیدی؟
فسرده آفتابش،
گرفته ماهتابش...
و می‌پیچد به خود چون شاخه انگور،
غمینی که زمانی دور،
میخواندند:
انسانش

1396/07/13

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 218 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 19:52

خبرنامه