اینگاه که,با زیر و بم نت ها,
برمضراب یقین,
می نوازمت ,با,سه تاز هر نفس
کوبش واژگانی,رمیده ,
برساحل احساس بی هرس.
وحی خواندمت برکلمات,
شان نزول تلاوتت کردم بر نگاه
بر هرم حجا فریاد شدم
بوسه و. نگاه. باریدم,
حوالی دوست داشتن
انگاه در مجالی بی ایهام,
بی غش ترین نگاه را
بربی کران مردمکهایت
بردرگاه پلک زدنهایت
قاب می شود نگاهی. تا ابد
هم بارش اشکهایت
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 206