رضا جان
دلم سیه پوش
سرم گرم روضه
همه وجود نفس هایم عزادار نبودنت شده...
رضا جان
کفتران حرم را سفید کرده اند
از وقتیکه دلشان سیاه برای عزایت شده...
ای ارباب دلها
هنوز خاک قدم های تو سرمه چشمان غمناک زائران است
وصدای نفس های دعاهای نیمه شب زائرانت
هنوز در فکر الهی عاشقانه باقی است
هنوز هوای مشهدی شدن در دلمان غوغا می کند
و هنوز خاطره پنجره فولاد تو آغاز خاطرات زندگی مان است
وهنوز نگاهم به زیارت دوباره خیس می شود
هنوز طعم آب سقاخانه ات سیرابم می کند
و هنوز گامهای دلم به درون ذهن هوشیارم رضا رضا می کند
هنوز بدنبال رسیدن به وصال زیارت شمایم وهنوز....وهنوز...
و همیشه خواهد بود این عطش عاشقانه
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 187