وجودم ذره ذره شوق مهتاب
است ؛
میان کوچه ها ،
تنها ،
پریشان در پی ات ،
بیمار و بی تاب است
دلم آغوش می خواهد ...
هوا ابر و
زمین خیس است
شب خاموش ؛
صدای چلچله
با ناز برکه
شد هم آغوش ... !
دلم زان رو خیالی که تو اینجایی ،
گشته مدهوش ؛
دلم آغوش می خواهد .... !
بداهه.
7ام مرداد ماه 1396
یک شنبه
1:44 بامداد
فرزانه .
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 211