زرد و سرخ

ساخت وبلاگ
زرد و سرخش را نگاهی افکند،
آسمان پای غمش اشکی ریخت،
از بلادش دل کند...

بی رق بود و اسیر،
در روند پیچ وا پیچ مسیر...

در هیاهوی مسیرش لرزید،
از رهایی ترسید،
یادش افتاد بهاری که به خود می نازید...

زرد و سرخش را نگاهی افکند،
وی کنون چیزی دگر در خود دید،
بر تصور های پیشین خندید،
بار دیگر خود دید...
برگ ما می رقصید...

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 2:22